خلاصه ماشینی:
"این مقاله با یاری گرفتن از استعاره «شهر»به مثاله«تئاتر»به تحقیق در این نکته میپردازد که چگونه طراحی و سازمان فضایی خیابان برونس و یک (Brunswick) به عنوان یک«صحنه»تداوم و تقویت نمایش شهری را امکان پذیر ساخته و نمایش شهری این خیابان Fitzory را به اجرای نمایشی با نمایش بر روی صحنه شبیه کرده است.
این گفته بدین معنا است که در فضاهای شهری هیچ مفهوم ثابتی ازاینکه نمایش در کجا باید اتفاق بیافتد و کجا میتوان آن را تماشا کرد، وجود ندارد،یعنی نمایش مفهومی پویا و متغیر است و گاهی اوقات ممکن است ما صرفا با شرکت در زندگی در خیابان به طرزی غیر عمدی و یا عمدی مرکز توجه و علاقه دیگران قرار بگیریم.
از نظر سانت شهر ابزار مهمی در زندگی غیر شخصی است، جایی است که جدایی و پیچیدگی اشخاص،علاقهها و سلیقههای اجتماعی،به عنوان تجربهای اجتماعی در دسترس قرار میگیرد؛ این است که از نظر او نمایش شهری به ما امکان میدهد که،در عین پراکندگی،با دیگران ارتباط برقرار کنیم،بدون اینکه آنها را شخصا بشناسیم؛ازاینرو به ما فرصت گریز از نقشها و فشارهای اجتماعی را میبخشد(1977، (Sonnett .
گل اهمیت تنوع فعالیتهای اجتماعی در فضاهای شهری را بر میشمارد،فعالیتهایی که میتوانند«بر امکان ملاقات و دیدن مردم و شنیدن صدای آنها تأثیر بگذارد و به شکلهای دیگری از ارتباط بیانجامد»(1991، (Gehl مناطق عبوری طراحی خیابان برونس ویک گویای این مفهوم است که مردم عاشق تماشای فعالیتاند و چنین طراحییی مردم را ترغیب به دیدن و دیده شدن میکند."