چکیده:
آینده سیاسی ایران به عواملی همچون راهکارهای بهکار گرفته شدهتوسط جریانهای سیاسی، چگونگی بروز خواستههای اجتماعی و جهتگیرینیروهای بینالمللی بستگی دارد. با این وصف، نویسنده برای آینده ایران سهوضعیت احتمالی اصلی را پیشبینی میکند.
خلاصه ماشینی:
اما دووضعیت محتمل دیگر نیز متصور است: یکی وضعیتی که در آن اصلاحطلبان بتوانند از طریقسازماندهی، گسترش مواضع و رهبری و توان بسیج خویش، نارضایتی مردمی را هدایتکرده و علی رغم پیدایش شرایط شبه انقلابی، با قدرتمندی، سمت و سوی مسالمتآمیزتحولات را به سوی یک جامعه متکثر و مردمسالار حفظ نمایند.
نخست اینکهآیا خواستههای اجتماعی در قالبهای مسالمتجویانه و آرام دنبال میشود و یا اینکه به«شورش» و روشهای غیر متعارف متوسل میگردد؟ موضوع بعدی این است که آیانیروهای اجتماعی کماکان جریانهای شناخته شده سیاسی را (چه درون حاکمیت و چهبیرون از حاکمیت) به عنوان نمایندگان و مجاری پیگیری خواستههای خویش در عرصهسیاست میپذیرند یا اینکه به دنبال سخنگویان سیاسی خویش در میان نیروهای ناشناختهسیاسی خواهند گشت؟ تداوم رهبری نیروهای سیاسی شناخته شده به تداوم روشهای آرامو مسالمتجویانه کنونی منجر خواهد شد.
اصلاحطلبان در ارتباطی فعال با جهان میتوانند جهتگیری نهادهای بینالمللیو افکار عمومی و جامعه مدنی جهانی را از فشار برای تغییر نظام سیاسی ایران به تسهیلفرایندهای مردمسالاری، از طریق کمک به توسعه اقتصادی و بهبود شرایط اجتماعی، تغییردهند.
اشاره در این مقاله عوامل مؤثر در تحولات سیاسی آینده ایران در سه عامل خلاصه شده است:راهکارها و عملکردهای جناحهای سیاسی؛ چگونگی بروز خواستههای اجتماعی مردم؛جهتگیری نیروهای بینالمللی.
اما از سوی دیگر، با روش نقد درونی، باید پرسیدکه آیا حتی در صورت پذیرش همه مفروضات نویسنده باز میتوان از آن مقدمات وشرایط نتیجه گرفت که تنها سه وضعیت یاد شده برای آینده ایران قابل پیشبینی است؟باید توجه داشت که درستی و اهمیت این تحلیل در گرو این نکته است که نویسنده محترمبتواند نشان دهد که وضعیتهای محتمل آینده را میتوانیم در همین سه وضعیت منحصر کنیم.