چکیده:
بهشت و جهنم، وعده و وعید پروردگار عادلند و گریزی از آن دو نیست.
بهشت، نیکوترین مأواست و جاودانه ماندن در آن، بالاترین لذت است. به همین جهت، خلود در آن، برای
هیچکس نگرانکننده نیست. اما لختی تأمل در عذاب طاقتفرسای جهنم، لرزه بر اندام انسان میافکند.
شاید، به طور ناخودآگاه، همین نکته باعث شده باشد که برخی اندیشمندان سترگ فلسفه و عرفان،
جاودانه بودن عذاب را منکر شوند. نویسنده این نوشتار، بر مسأله خلود عذاب، تأکید میکند و آن را مدلول
صریح متون دینی میداند.
خلاصه ماشینی:
"2ـ استدلالی که صدرا برای نفی خلود در عذاب میکند، با نتیجهای که در پایان، از آن میگیرد و عقیدهای که ملتزم میشود، تناقض و ناسازگاری دارد؛ زیرا در استدلال خویش بر فطرت توحیدی انسان و ذاتی بودن عشق و ایمان همه انسانها به خدا و قسری بودن کفر و فسق و دائمی و اکثری نبودن آن، تأکید کرده است که لازمه قهریش این است که همه اهل دوزخ سرانجام از جهنم خارج و به بهشت داخل میگردند.
اگر جواب مثبت است، پس استدلال برای نفی خلود در عذاب و عارضی و قسری بودن کفر و فسق چه میشود؟ 3ـ صدرالمتألهین، با استناد به برخی از آیات مانند آیه 179 اعراف و آیه 13 سوره سجده میگوید: مخلوقی که غایت وجودش آن است که به حسب وضع الهی و قضای ربانی وارد جهنم گردد، ناگزیر این ورود باید موافق طبعش و کمالی برای وجودش باشد...
در پاسخ باید گفت صرف نظر از این که استدلال یاد شده، با مدلول آیات ناسازگار است و حتی با استدلال سابق او مبنی بر فطرت توحیدی همه انسانها حتی اهل کفر و شرک،منافات دارد و صرف نظر از این که دلالت بر جبر دارد(1) با این اشکال مواجه است که اگر کفار به گونهای آفریده شدهاند که طبیعت آنها به حسب وضع الهی و قضای ربانی موافق با جهنم است و احساس عذاب نمیکند، پس چه معنا دارد که گفته شود آنها پس از احساس درد و رنج و ناراحتی طولانی، با عذاب جهنم خو میکنند و پس از آن دردناکی عذاب را احساس نمیکنند."