چکیده:
جایگاه زن در عالم وجود از منظر عرفان اسلامی به عنوان شاهکار خلقت و مظهر قابلیت و فاعلیت خداوند مطرح شده است. در این میان سیده زنان عالم، صدیقه کبری (س)، مظهر اتم و اکمل قابلیت و فاعلیت الهی است. تعینات علمی و استعدادها توسط نور وجودی ایشان، تحقق و ظهور پیدا کرده و به فعلیت میرسد. لذا محور اصلی سیر کمالی عبودی، در رضای فاطمه (س) و محبت به او و اهل بیت (ع) است و وصول به مقام توحید و سیر صحیح الی الله بدون ولایت ایشان ممکن نیست و این همة راز الگوپذیری شیعه است.
According to the Islamic mysticism، woman is the master piece of the creation and the symbol of God’s agency and capability in the world of existence، with Fatimah being the best symbol of God’s agency and capability. All the manifestations of knowledge and potentialities are realized by her internal light. Thus، the central axis of the process of perfection lies in her satisfaction and love of her and the household of the Prophet. Achieving the status of unity with God and going to the right way towards God would be impossible without accepting her Wilayah. This is the secret behind Shia’s being a good model.
خلاصه ماشینی:
"پس قوس نزول وجود، از اولین مخلوق الهی یعنی نور وجودی پیامبر اکرم (ص) آغاز میگردد: «اول ما خلق الله نوری» (مجلسی، 1404ق: ج15، ص10) و سایر مراتب و مخلوقات همه از او و پس از اوست: «ابتدعه من نوره و اشتقه من جلال عظمته» (همان، ص24) که در احادیث متعددی این نور به حضرت علی (ع) و اهل بیت رسول الله (ص) نیز نسبت داده شده است؛ گاه به صورت جمعی و گاه به لحاظ مراتب.
). با دقت در این احادیث سر جایگاه حضرت فاطمه (س) در عالم تکوین گشوده میشود؛ حضرت محمد (ص) (حقیقت محمدیه (ص)) اولین تجلی آن وحدت غیبی ذات اقدس الهی است که نور وجود حضرت علی (ع)، از لاتعینی به تعین علمی آمدن آن است و حضرت فاطمه (س) به آن تعین، ظهور عینی بخشیدند، به همین جهت «زهرا» نامیده شدند.
بنابراین تمام اوصاف انسانی با معیار رضا و غضب فاطمه (س) بررسی میشود که اگر عملی از دیدگاه او- مظهر رحمانیت الهی- پسندیده و نیکو بود، خدا از عمل و صاحب آن راضی است و اگر پذیرفته نبود، خداوند نیز از آن کار و صاحب آن غضبآلود است و اگر در روایت آمده است که اهل بیت (ع) در قیامت میزان اعمال هستند (مجلسی، 1404ق: ج4، ص252)، یعنی معیار بودن آنها در صحرای محشر ظاهر میشود و گرنه آنها هم اکنون هم معیارند و رضای آنها ملاک حقانیت و غضـبشان میزان بطلان است (جوادی آملی، 1382: ج2، صص107-106)."