خلاصه ماشینی:
پست مدرنیسم برای رسیدن به این مقصود، نظریه محوریاش را تحت عنوان شالوده افکنی 4 مطرح میسازد که عناصری چون«نقطه صفر زبان»از نظر گاه بارت، نقد«روایتهای کلان»و«سخن محور»از دیدگاه لیوتار، «تعویق»و «غیاب»در برابر«حضور»، از منظر دریدا، «تعلیق»، «فقدان گرهگشایی»، «باز بودن متن»، «عدم قطعیت» 5 «سفید نویسی» 6 و «بیمرزی میان واقعیت و فرا واقعیت»از نقطهنظر بودریار و دیگران، اصطلاحات مشابهی هستند که مجموعا یک شبکه اندیشگانی را شکل میدهند.
اما کار این ساز و کارها به همین جا منتهی نمیشود که نویسنده دکتر علی تسلیمی * پست مدرن، تنها به طور نامستقیم بدان سمت و سو حرکت کند، بلکه رویکرد نویسندهای بسا مستقیم و تعمدی است؛به بیان دیگر، نویسنده به گونههای مختلف«نظریه»را در داستان طرح میکند.
داستانهای مدرن و پست مدرن هنوز مرزبندی مورد توافق و مشخصی میان داستان مدرن و پست مدرن ارائه نشده است، اما گمان میرود که بررسی«جریان سیال ذهن» 7 در برابر«شالوده افکنی2، بخشی از این معضل را برطرف سازد:مناسبترین زاویه دید«سالان ذهن»تک گویی درونی 8 است؛ حتی برخی از صاحبنظران، این دو را دارای یک مدلول میدانند (see:cuddon,9791:166)تکگویی درونی تصویرهایی را ارائه میکند که دارای تداعیهای شخصی است و به تعبیر تی.
با این همه، دریدا بار این نظر است که هر آدمی نسبت به دیگران به تأویل ویژه و متمایز خود دست مییابد و فهم نشانهها مدام در تعویق است، اما برای پرهیز از متافیزیک حضور و آگاهی بر خطای فهم مشترک باید از تقابلها آغاز کرد:ساختار و شالوده تقابلها را که کلیشه ساز ذهن بشر است، ویران نمود.