چکیده:
موضوع وحی و امور وحیانی یکی از موضوعاتی است که شاید به دلیل گستردگی معنایش در قرآن کریم، برای برخی مفهوم حقیقی و ماهیت واقعی خود را پیدا نکرده است. با اینکه بسیاری از عالمان دینی حقیقت وحی را فراتر از درک عقل دانسته و به عجز و ناتوانی عقل در این باب سخن گفتهاند، اما برخی بر روشن شدن حقیقت آن اصرار دارند و با استفاده از هر ابزار معرفتی مثل قوه تخیل، توهم و حس میخواهند معنای آن را روشن نمایند و با مقایسه کردن آن در مقابل پدیدههای مادی، در مقام تبیین حقیقت آن برآیند؛ غافل از آنکه قیاس کردن امور مجرد با پدیدههای مادی، قیاسی معالفارق است.این نوشتار میکوشد با رویکرد نظری و با هدف طرح دیدگاه سه حکیم الهی در مباحث کلامی و عقلی، که همه اهتمام و مساعی خود را در تبیین موضوعات چالشبرانگیز به کار گرفتهاند، به شبهات وارده در زمینه وحی ـ آنگونه که در اندیشه ایشان مطرح شده است ـ پاسخ دهد.
خلاصه ماشینی:
"مقدمه مفهوم وحی و حقیقت امور وحیانی، اقسام وحی، کیفیت نزول آن، محتوای وحی، نحوه درک آن، تمایز وحی و الهام، وحی و تجربه دینی، وحی و شهود عرفانی، مولد و مقلد بودن نبی در پرتو امور وحیانی، محصول تلاش نبوی و بسیاری از مسائل دیگر در این رابطه، از جمله مباحث مورد بحث متکلمان و حکیمان در طول تاریخ هستند که در باب نبوت انبیای الهی صورت گرفتهاند و دامنه آن تا به امروز ادامه دارد.
اما برخی که ملاک و معیار همه امور را مادی میپندارند، این اشکال را مطرح میکنند: از چه راهی تشخیص دهیم که کلام انبیا، پیام الهی است نه وساوس شیطانی؛ یعنی شاید انبیا از روی تخیلات، چیزهایی را گفته و به خدا اسناد دادهاند، نه اینکه واقعآ آنان واسطه میان خالق و خلق باشند؟ از آنرو که انبیای الهی انسانهای وارسته و پاک، و دارای نفسی مهذب و ـ همان، ص 361.
اینکه گفته شود متون وحیانی، همان ماهیت و حقیقت وحی بوده و قابل ادراک عقلانی نمیباشد و یا تلقی امور وحیانی از جانب انبیای الهی، همانند سایر اقسام وحی قرآنی است و عدم تمایز میان وحی تشریعی با سایر امور وحیانی و هرگونه خلط و خبط وحی رسالی با الهام، تجربه دینی، تجربه شعری و کشف و شهود عرفانی، تسری قداست معنا به لفظ و بشری دانستن الفاظ و تأثیرگذاری شرایط حاکم در نزول قرآن مطالبی است که هرچند بیان آن در مرتبه معرفت درجه دوم بلااشکال میباشد ولی هرگز از اعتبار معرفت درجه اول برخوردار نبوده و اندیشه صاحبنظران دینی و حکمای الهی، بخصوص سه حکیم ربانی (امام خمینی 1، علامه طباطبائی و شهید مطهری) آن را برنمیتابند."