چکیده:
تفسیر قرآن به قرآن به معنای استفاده حداکثری از آیات در فهم معنا و مراد آیات قرآن، همواره مورد پذیرش قرآنپژوهان بوده است؛ ولی به مبانی آن به صورت مستقل و مستدل، نپرداختهاند. حال آنکه یکی از مسائل سرنوشتساز درباره تفسیر قرآن به قرآن، تبیین زیرساختهای نظری آن است که از آن به «مبانی» یاد میشود. نوشتار حاضر به هدف شناسایی مبانی قرآنی تفسیر قرآن به قرآن سامان یافته و با نگرش نظری و استدلالی و به روش تبیینی به بررسی مبانی یادشده پرداخته است. از نظر قرآن کریم، آیات آن نه تنها تناقض و اختلافی ندارد، بلکه دارای انسجام کامل، پیوسته، مصدق و مفسر یکدیگرند. ساختار کلی آن بر اساس اصول متقن عقلایی شکل گرفته و زبانش در بیان مقاصد خود روشن و دلالتش مستقل است و در موارد متشابه نیز آیات محکم، مرجع فهم متشابهات قلمداد شده است. افزون بر آن، بین آیات هر سوره به ویژه آن دسته از آیات که پیوستگی صدوری دارند، ارتباط معنایی وثیق وجود دارد. به منظور دستیابی به روش صحیح تفسیر قرآن به قرآن، توجه به مبانی مرتبط با آن، امری اجتنابناپذیر است.
خلاصه ماشینی:
"منظور این جمله تنها بیان عقد سلبی قضیه نیست که بین معانی قرآن هیچ اختلافی نیست، بلکه مراد تبیین عقد اثباتی آن است؛ یعنی همه مفاهیم قرآنی منسجم و هماهنگاند و به یکدیگر انعطاف و گرایش دارند و هر آیه در محتوای خود صادق است و نسبت به محتوای آیه دیگر بدون واسطه یا با واسطه مصدق میباشد.
است حالات مختلف یک موضوع و یا جنبههای دیگر آن در آیات گوناگون، بیان شده باشد، که با توجه به اصل پیوستگی معارف قرآنی و نیز ملاحظه جمعی آیات، چنین اختلافاتی برطرف میگردد؛ مانند تعبیرهای گوناگون قرآن درباره آفرینش انسان که با اشاره به مراحل مختلف رشد وی، گاهی میفرماید: (خلقه من تراب) (آلعمران: 59) و زمانی: (من صلصال من حمإ مسنون) (حجر: 26) یا (من صلصال کالفخار) (رحمن: 14) و گاه : (من طین لازب.
علامه طباطبائی مینویسد: به مقتضای مقابله «ضربالقرآن بعضه ببعض» با «تصدیق القرآن بعضه ببعض»، معنای «ضربالقرآن» همان خلط بین آیات و به هم زدن آنها از نظر مقامات و مناسبات مفاهیم آیات با یکدیگر و نیز اخلال نمودن در ترتیب بیان مقاصد قرآن است؛ مانند آنکه آیه محکمی را به جای متشابه و آیه متشابهی را به جای محکم مورد استفاده قرار دهند.
اینکه خود قرآن، پیامبر اکرم 9 را تبیینگر قرآن (نحل: 44) خوانده، منافاتی با بیان و مبین بودن قرآن در القای مراد و مقصود خویش ندارد؛ چراکه این آیه ناظر به شأن سنت در بیان تفاصیل احکام و معارف قرآنی است."