خلاصه ماشینی:
"مورد ایران با توجه به چهار ملاحظه فوق،الگوی ارزیابی نگارنده برای انقلاب اسلامی از این قرار است: پس از ارزیابی نتایج کوتاهمدت باید ببینیم در بلندمدت،جامعه ایران چقدر به"اقتصاد رقابتی و قانونمدار"،"دموکراسی پارلمانی"و"جامعه مدنی پویا"نزدیک شده است.
به عنوان نمونه،یک مطالعه پس از جمعآوری 3514 شعار دوران انقلاب از سراسر کشور و تحلیل محتوای آنها،چنین نتیجه گرفته است:"مردم ایران با توجه به نارضایتی شدید خود از نظام سیاسی حاکم[حکومت پهلوی]و وضعیت فرهنگی آن،میخواستند نظامی را که جمهوری اسلامی نامیدند،برپا کنند و در قالب آن به آزادی سیاسی،حقوق سیاسی و استقلال سیاسی دست پیدا کنند و از این طریق، اسلام و ارزشهای فرهنگ اسلامی را در جامعه مستقر و نظامی اسلامی ایجاد کنند که در آن فقر و محرومیت اقتصادی نیز وجود نداشته باشد"(پناهی،48-36).
هماکنون تعداد قابل توجهی از اقشار شهری در گفتوگوهای روزمره(و محافل خصوصی)خود به جای این که از نتایج مثبت انقلاب بگویند،از پدیدههای منفی سخن میگویند،مانند:بیش از دو میلیون نفر معتاد،سه تا پنج میلیون بیکار،فرار مغزهای ایران و افزایش تقاضای مهاجرت به کشورهای غربی،ترافیک و آلودگی هوای تهران،سوء استفاده مستمر سیاسی از نهادهایی که از بودجهء عمومی تغذیه میکنند،ایجاد محدودیت برای روحانیون آزاده و مراجع تقلید،ترساندن دائمی روشنفکران دینی و دگراندیش،تهدید مستمر دانشجویان فعال در دانشگاهها، گروههای فشار که اجتماعات مدنی را به هم میریزند، تعطیلی مستمر روزنامهها،زندانی کردن نویسندگان، مخدوش شدن اعتبار ایرانیان هنگام کنترل مسافران در فرودگاههای بزرگ دنیا و تنفروشی زنان ایرانی در کشورهای همسایه."