چکیده:
آسیبشناسی رسانه جدای از نقد سریالها بایست در وجوهی که جنبهء دوراندیشانه،مهندسی و برنامهریزانه دارد نیز دنبال شود.ماهنامهء رواق هنر و اندیشه بنابر رسالت خود تلاش دارد نقاط ثقل هدایت رسانه را رصد کرده و دربارهء این نقاط و مباحثی که گرداگرد آن درمیگیرد از صاحبنظران چارهجویی کند.در طول سال 1386 تا 1387 سلسله مباحثی با حضور مترجم،پژوهشگر و مدرس گرامی جناب آقای منصور براهیمی حول سه موضوع مخاطب در رسانه،ژانر در رسانه و اسطوره در رسانه شکل گرفت.پیش از این حتی در شمارهء 14 ماهنامهء رواق هنر و اندیشه دربارهء اسطوره در رسانه پروندهای را چاپ کردیم.بههرحال حاصل یکی از این گفتوگوها که به بررسی وضعیت ژانرها در رسانهء ملی میپردازد و بیشتر گفتوگویی رهنمودمحور است تا انتقادی در پی میآید.امیدواریم در فرصتهای آتی بتوانیم گفتوگوهایی دیگر در موضوعات یادشده تقدیم کنیم.
خلاصه ماشینی:
"هرچند سیلابی از تصاویر منفی وجود دارد که گرداگرد مسلمانان در غرب میچرخد و آنها را با خود میبرد ولی چون من ذاتا فردی خوشبین هستم،متوجه شدم بسیاری از مردم در غرب تلاش بسیاری میکنند تا واقعا با دیگر ادیان و تمدنها برخورد کنند،که این به نظر من از ویژگیهای عصر پسامدرن است.
آیا واقعا میتوان آنها را ژانرهای فرعی تلقی کرد؟ چون ملودرام توان بالایی برای تولید انبوه دارد اینهمه تنوع و زایش دارد؛برخلاف تراژدی؛ البته اگر به حوزهء روایتشناسی برگردیم تقسیمبندی شما از ژانرها کاملا منطبق بر کلاسیکترین تقسیمبندی ژانریک است.
وقتی جامعه به سمت پذیرش یک فرهنگ میرود یا درگیر یک جدال فرهنگی هستند یا یک خردهفرهنگ غلبه پیدا میکند این تحولات به ساحت ژانر هم کشیده میشوند؛چون مانند هر کنش اجتماعی امکان تعامل وسیع برای آن وجود دارد.
خداحافظی از او برایمان غمانگیز است وقتی قهرمان تنها میرود حتی دختر فیلم هم برایش ارزشی قائل نیست و شهر هم به سمت قانونمداری میرود ولی از آنسو پذیرش اینکه قانون نیاز هست باتوجه به سبعیتی که آنجا وجود دارد یکنوع پذیرش است و مخاطب میاندیشد که با این وضع دیگر نمیشود زندگی کرد؛حق این است که قانونی حاکم شود.
کلمهء احیا را به کار میبرم چون اغلب اینها به نحوی در سنت ادبی خودمان وجود دارند؛مثلا ما کمتر عادت کردیم به عیوب احتمالیمان بخندیم و تلویزیون ما هم کمتر به این سمت حرکت کرده در حالیکه طنز ایران که از جهاتی در دنیا بینظیر است از زمان مشروطه تابهحال در حال خندیدن به عیوب اجتماعی بود."