چکیده:
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه دو روش آموزش دو نیمکره مغز و آموزش موسیقی با توجه به سازماندهی مجدد مدارهای عصبی مغز در کاهش علایم حساب نارسایی دانش آموزان دختر پرداخته است.
روش: با استفاده از روش آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون سه گروهی، از میان دانش آموزان حساب نارسای پایه دوم و سوم دبستان (مناطق 6 و 7) و بهره گیری از روش غربالگری با چک لیست وارسی تشخیصی حساب نارسایی DSMVI کلیه دانش آموزان مشکوک به نارسایی شناسایی شدند، سپس آزمون هوشی و کسلر کودکان، نقشه برداری مغزی با دستگاه بایومد و آزمون پیشرفت ریاضی ایران کی - مت اجرا و از میان کسانی که حساب نارسا تشخیص داده شدند، به صورت تصادفی 20 دانش آموز انتخاب و در سه گروه (آموزش موسیقی، آموزش دو نیمکره مغز و کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایشی به مدت 16 جلسه آموزشی (هر جلسه 1.5 ساعت) تحت آموزش قرار گرفتند. پس از اجرای آموزش ها مجددا همه آزمون ها در سه گروه اجرا شد. نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مانوا، T و کروسکال والیس) تحلیل شد.
یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که بین کاهش علایم حساب نارسایی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین آموزش موسیقی و آموزش دو نیمکره سبب تغییرات فعالیت های بیوالکتریک و فعال شدن مناطق پیشانی، آهیانه و برخی دیگر مراکز مغزی درگیر با ریاضیات شد و آموزش دو نیمکره مغز سبب کاهش علایم حساب نارسایی دانش آموزان شد و در همه حیطه های مربوط به حساب نارسایی (مفاهیم، کاربرد و عملیات) تاثیر داشت.
نتیجه گیری: گروه های آزمایشی عملکرد بالاتری نسبت به گروه کنترل در ریاضی نشان دادند و با استفاده از روش های یادشده می توان سازمان دهی مجدد مدارهای نورونی در مغز به وجود آورد و علایم مربوط به حساب نارسایی را کاهش داد.
Objective: The purpose of this study was to compare the effectiveness of music training and bilateral brain training with regard to reorganization of brain in reduction of dyscalculia symptoms in female students (aging 7-9).
Method: An experimental pre-post test design (tree groups)، and a sample consisting of 20 dyscalculia students were selected randomly، and divided into three groups (music training group، bilateral brain training group and control group). A checklist for dyscalculia diagnosis (APA، 1994)، Keymath Test، Wechsler Intelligence Test، Brain-Mapping were used to collect the data.
Result: The findings of research show that music training and bilateral brain training could reduce dyscalculia symptoms and made bioelectric activities in brain (frontal، parietal…). Bilateral brain training reduced symptoms of dyscalculia in all of fields.
Conclusion: Such bilateral brain training and music training could be used to reduce symptoms of dyscalculia disorder.
خلاصه ماشینی:
روش:با استفاده از روش آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون سه گروهی،از میان دانشآموزان حساب نارسای پایه دوم و سوم دبستان(مناطق 6 و 7)و بهرهگیری از روش غربالگری با چک لیست وارسی تشخیصی حساب نارسایی DSMVI کلیه دانشآموزان مشکوک به نارسایی شناسایی شدند،سپس آزمون هوشی و کسلر کودکان،نقشه برداری مغزی با دستگاه بایومد و آزمون پیشرفت ریاضی ایران کی-مت اجرا و از میان کسانی که حساب نارسا تشخیص داده شدند،به صورت تصادفی 02 دانشآموز انتخاب و در سه گروه(آموزش موسیقی،آموزش دو نیمکره مغز و کنترل)جایگزین شدند.
همچنین آموزش موسیقی و آموزش دو نیمکره سبب تغییرات فعالیتهای بیو الکتریک و فعال شدن مناطق پیشانی،آهیانه و برخی دیگر مراکز مغزی درگیر با ریاضیات شد و آموزش دو نیمکرهء مغز سبب کاهش علائم حساب نارسایی دانشآموزان شد و در همهء حیطههای مربوط به حساب نارسایی(مفاهیم،کاربرد و عملیات)تأثیر داشت.
نتیجهگیری: گروههای آزمایشی عملکرد بالاتری نسبت به گروه کنترل در ریاضی نشان دادند و با استفاده از روشهای یاد شده میتوان سازماندهی مجدد مدارهای نورونی در مغز به وجود آورد و علائم مربوط به حساب نارسایی را کاهش داد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) باتوجه به جدول 3 و با تأکید بر میزان مقادیر F به دستآمده،میتوان مطرح کرد که تفاوت معناداری بین علائم حساب نارسایی در سه شاخص(مفاهیم،عملیات و کاربرد)،بین نمونههای آموزشدیده با روش موسیقی،آموزشدیده با دو نیمکرهء مغز و آموزشندیده یا گروه کنترل در سطح 1% a وجود دارد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) باتوجه به جدول 6،میتوان مطرح کرد که تفاوت معنادار بین شاخص کاربرد در دو گروه آموزشدیده با روش موسیقی و آموزشندیده یا گروه کنترل و همچنین آموزشدیده با روش دو نیمکرهء مغز و آموزشندیده یا گروه کنترل در سطح(1% a ) وجود دارد.