چکیده:
آقای کدیور در این گفتوگو که بر محور فقه سیاسی استوار است، پس از ارائه تعریف به سیر گذشته و حال آن میپردازد و معتقد است فقه سیاسی اگر چه در حوزهها متولد شده است، لکن هنوز در دوران طفولیت خود به سر میبرد. به نظر ایشان فقه سنتی ظرفیتهای نهفته زیادی برای بارور کردن فقه سیاسی دارد. او همچنین از محدودیت آزادی و عدم صداقت و تحمیل قرائت رسمی به عنوان موانع و آفات فقه سیاسی یاد میکند.
خلاصه ماشینی:
چرا هیچ گاه این آرا به صورت دقیق، جامع و منسجم تدوین و تالیف نشد؟نوشته شده؛ اما مشکل بر سر این است که زمانى مىتوان منصفانه درباره پدیدههاى سیاسى قضاوت کرد که دههها از آن گذشته باشد، از سوى دیگر؛ امروز دو رویکرد به «فقه سیاسى» آیتاللّه خمینى است که هر دو کوشش مىکنند، ایشان را در زمان حال و به نفع دیدگاه خودشان قرائت بکنند و هر دو هم نظراتى نزدیک به خود در آن مىیابند.
با توجه به اینکه فقهاى حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسى با «فقه سیاسى» آشنا نبودند و در دوران تحصیل در حوزهها به اینگونه مباحث نپرداخته بودند، چگونه آراى آنان را در گام دوم رشد «فقه سیاسى» تفسیر و تحلیل مىکنید؟اولین بار بود که مجموعهاى از سؤالات جدید براى فقها مطرح مىشد و آنان به پاسخ به آن سوالات مشغول مىشدند که بسیار قابل توجه است.
3. از نکات دیگرى که در این مصاحبه قابل اشاره و تأمل است اینکه آقاى کدیور براى اثبات ظرفیتهاى دموکراتیک فقه مبناى بحث خود را بر مالکیت و حقالناس قرار دادهاند و چنین استدلال کردهاند که از آنجا که امور سیاسى (حکومت و...
در این مقاله مختصر اشارهاى به محورى که آقاى کدیور فقه را به دموکراسى پیونده زده (یعنى حق الناس) مىکنیم:ما هم مثل ایشان معتقدیم که حکومت و امور سیاسى مستلزم تصرفات عمومى بسیارى است و براساس فقه، تصرف بدون اذن مالک جایز نیست.