چکیده:
عشق از مفاهیم بنیادی حیات بشری و مقولهای است که گرایشهای گوناگون علوم انسانی و معرفتی با رویکردی ویژه بدان پرداخته است؛در این میان،عارفان به حدیث عشق حقیقی به عنوان اکسیری مؤثر و ارزشمند در سیر پدیدهها به سوی کمال، نگرشی ویژه داشتهاند؛اندیشهء سیال مولانا عبد الرحمن جامی و مثنوی هفت اورنگ وی از جمله عرصههای این جولان و پردازش است که در این نوشتار به اختصار بدان پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"»61بنابراین هر عشق و اشتیاقی در عالم، رهبر و هادی عاشق،به سوی جمال حقیقی خواهد بود و به قول مولانا جلال الدین محمد که: عاشقی گر زین سر و گز زان سر است عاقبت ما را بدان شه رهبر است در بیان دیدگاه مولانا عبد الرحمن جامی در این باره باید گفت تقریبا در همه داستانهای عاشقانه وی این رابطه به عشق حقیقی منتهی میشود: حجاب از وری امیدم گشودی ز ذره به خورشید نمودی کنون بر من،در این راز باز است که با تو عشق ورزیدن مجاز است چو باشد بر حقیقت چشم بازم به افتد ترک سودای مجازم جزاک الله که چشمم باز کردی مرا با جام جان همراز کردی ز مهر غیر بگسستی دل من حریم وصل کردی منزل من اگر هر موی من گردد زبانی زنو رانم به هریک داستانی71 عارف جام با اعتقاد به نظریه وحدت وجود و بهرهگیری از آن،نقشهای نگارین جمال و عشق را از پرتو فروغ جمال معشوق حقیقی و ازلی میداند و میگوید: جمال اوست هر جا جلوه کرده ز معشوقان عالم بسته پرده به هر پرده که بینی پردگی اوست قضا جنبان هر دل،بردگی اوست دلی کو عاشق خوبان دلجوست اگر داند وگر نی عاشق اوست81 جامی این سیر را در اورنگ ششم(مثنوی لیلی و مجنون)آنچنان با زیبایی مسحور کنندهای بیان میکند که تاریخ ادب را به اعجاب وامیدارد و خود را در پهنهی آنجاودان میسازد."