خلاصه ماشینی:
"بنده پس از بررسیهای فراوانی که در این باره داشتهام بخصوص پیدا کردن اصل نسخهها از مصر، عربستان، پاکستان، و اکثر سخنی که در ایران بوده است، به دست آوردهام و پس از مقابله آنها و پژوهش درباره آنها، این نظریه را اعلام و اثبات کردهام که تفسیری که به نام بحرالحقایق و المعانی معروف است از ابتدای آن تا انتهای سوره طور از آن نجمالدین رازی معروف به نجمدایه است و هیچ نسبتی به نجمالدین کبرا ندارد و از سوره طور به بعد را مفسران دیگری ـ نه یک نفر ـ تکمیل کردهاند، زیرا تفسیر، تفسیر بسیار مهمی بوده و به ذائقه بسیاری خوش نشسته است و بسیاری از مفسران عارف تصمیم گرفتهاند بخش ناتمام آن یعنی از ذاریات تا انتهای قرآن را تکمیل کنند.
بسیاری از ما در روزگاری که زندگی میکنیم مایلیم دو خیام درست کنیم و ساحت مضامین کفرآمیز را از دامن آن خیام الهی پاک کنیم اما نجمالدین رازی یکی از قدیمیترین کسانی است که در آثار خود به ما ثابت میکند که این شعرها را همان خیام حکیم و فیلسوف گفته است و از قدیمیترین منابعی که رباعیات خیام را برای ما نقل کرده اثر نجمالدین رازی است؛ البته نه اثر عربی او اثر فارسی او به نام مرصادالعباد که در آنجا میگوید: ما عرفا از طریق شهود همه این چیزها را ثابت میکنیم، بیچاره فلسفی و دهری و طبایعی که پس از کلی بحثهای عقلانی آخر به اینجا میرسد که یکی از همروزگاران ما که نامش عمر خیام است با این همه ذکاوت و کیاست پس از تلاشهای علمی، چنین ابیاتی میگوید که: در دایرهای کامدن و رفتن ماست/آن را نه بدایت نه نهایت پیداست/کس مینزند دمی در این عالم راز/کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست."