خلاصه ماشینی:
"غرض نگارنده و طراح بحث از اینها چه بوده و چه فایدتی، در حوزههای ادبیات، کلام یا تفسیر یا تدین حاصل شده است؟ نگارنده درصدد پاسخ به چه سوءالی بوده و آنچه نگاشته در جهت تبیین چه مسألهای یا حل چه مشکلی است؟ آیا طرح مسأله حقیقت و مجاز در علوم قرآنی تنها تفننی عالمانه است یا ضرورتی طرح آن را ایجاب کرده است؟ قدمای مشرق و مغرب نذر داشتهاند رشحاتی از تعالیم ارسطو در آثار و افکارشان باشد.
یعنی بار تمام زحمات بحث برای این بر گرده کتابهاست که معلوم کنند اسم اینگونه سخن حقیقت است یا مجاز و اگر مجاز است از چه نوعی؟ لغوی یا عقلی؟ و اما آن دو شاخه: در "مجاز لغوی" سخن بر این رفته است که استعمال لفظ در ماوضعله بوده یا در غیر آن؛ یعنی تطابق کلمات با واقع بررسی شده است.
اما اینجا تنها به توابع این رویکرد در بررسیهای زبانی و ادبی اشارتی میرود و به اختصار نشان داده شود که چگونه این مبنا باعث شکلگیری برخی "انواع" در الاتقان شده است: تعبیر دیگر این مدعا که "زبان شالودهای منطقی دارد" این است: "قواعدی" وجود دارد به نام قواعد منطق که زبان باید براساس این قواعد به کار رود.
تنها ذکر یک نمونه مبهم در الاتقان، خالی از مطایبه نیست و ایکاش معناداری و فایدهمندی این عبارات بهگونهای قابل توجیه باشد: «مجاز مجاز، اصطلاحی است چنین که: مجاز گرفته شده از حقیقت را نسبت به مجاز دیگری به منزله حقیقت قرار دهند، پس با مجاز اولی از دومی تجوز شود بهجهت ارتباط بین آن دو."