چکیده:
از مقایسهء دیباچهء شاهنامه با متون زردشتی چنین برمیآید که فردوسی با اندیشه و فلسفهء ایرانی آشنا بوده است.بسیاری از عبارتها،صفات و ویژگیهای به کار رفته دربارهء خداوند،به یکسان در مقدمهء شاهنامه و متون زردشتی دیده میشود؛البته تمایزهایی نیز از این نظر بین این دو وجود دارد.این مشابهتها و تمایزها در مقالهء حاضر،در دو بخش جداگانه معرفی و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"از همهء نیکیهایی که به مردمان میرسد،خرد بهتر است زیرا که گیتی را به نیروی خرد میتوان اداره کرد: به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد (ب 1) در بند 11 و 31 اشتودگات آمده است(اوستاء 0731:ج 1،ص 41:یسنا،0831:هات 03): اهورامزدا را آفرینندهء انسان و بخشندهء نیروی خرد و اندیشه و آزادی دانسته و او را از همهء اسرار آشکار و نهان و رویدادهای گذشته و آینده باخبر میسازد: توئی کردهء کردگار جهان ببینی همه آشکار و نهان (ب 13) به هستیش باید که خستو شوی ز گفتار بیکار یکسو شوی (ب 21) خداوند سرچشمهء همهء نیکوییها و زیباییهاست و تو هم باید نیکی را پیشهء خود سازی: همه نیکیت باید آغاز کرد چون با نیکنامان بوی همنورد (ب 71) راه رسیدن به خدای یگانه و دانا پرورش منش پاک و راستی و درستی و خدمت به مردم و مهر و محبت و ایمان کامل است(بند 9،هات 44).
(یسنا،0831) بسیاری از صفات و ویژگیهایی که در گاتها و خرده اوستا و مینوی خرد و بند هشن و سایر متون پهلوی دربارهء دین زرتشتی وجود دارد،در مقدمه و دیباچهء شاهنامهء حکیم ابو القاسم فردوسی هم به نوعی مشاهده میشود و ناشی از دینباوری و اعتقادات راسخ این حکیم بلندمرتبه است که در بند 11-هات 13 یسنا دعا کرده است:«ای خداوند خرد، هنگامی که در روز ازل جسم و جان آفریدی و از منش خویش نیروی اندیشیدن و خرد بخشیدی،خواستی تا هرکس به دلخواه خود با کمال آزادی کیش خود را برگزیند»."