خلاصه ماشینی:
"حال این سؤال پیش میآید که این داستانها،با این جنس از وقایع،چه تأثیراتی بر کودکان و نوجوانان میگذارند؟آیا ایجاد اضطراب و هیجانهایی از این دست،باعث بروز اختلالات رفتاری و ذهنی در کودکان نمیشود؟یا بر عکس،باعث پرورش روحی و ذهنی کودک و نوجوان میشود تا او را در برابر چنین موقعیتهایی آمادهتر سازد و تعریف بهتری از دنیای پیرامونشان به آنها داده شود؟ برای پیگیری این مضمون،لازم است ابتدا پیشینه داستانهای جنایی را به عنوان شالوده اصلی این نوع از رمان بررسی کنیم؛نمونههایی که در طول تاریخ،الگوهای رمانهای ترسناک شدند و بعدها در شاخههای متفاوتتری قرار گرفتند.
اگر چه همیشه بحثهای مجدانهای حول این محور وجود دارد که داستانهای ترسناک تا چه حدی میتوانند بر ذهنیت کودکان تأثیر بگذارند و عموما نظر بر آن است که صحنههای ترسناک،بالاخص در رسانههایی هم چون تلویزیون و سینما،باید از نظر کودکان دور نگه داشته شود،این بار نمونهای از داستانهای نوجوانان رو به رو هستیم که از بن مایههای وحشت و اضطراب،برای اهدافی متفاوت استفاده میکند؛اهدافی که به نوعی این ژانر ادبی را نه تنها از فرم تابو برای نوجوانان خارج سازد،بلکه آن را به نوعی نیروی درمانگر تبدیل میکند.
اقبال عمومی داستانهای کارآگاهی،در کنار موج گسترده داستانهای ترسناکی که عموما برای بزرگسالان نوشته میشوند،به طوری است که نمیتوان به راحتی آنها را از دسترس کودکان دور کرد؛چرا که حقیقتا کشف ژانر وحشت،روز به روز مخاطبان بیشتری را به خود جذب میکند و کودکان با کنجکاوی سرشارشان،همواره در پی کشف ممنوعیت این نوع از داستانها هستند."