چکیده:
روشنفکری، مفهومی است که در مدرنیته ظهور و بروز کرده است و بنابراین در
سنجش نسبت میان سنت و مدرنیته، به نسبت میان روشنفکر و سنت نیز برخورد میکنیم.
از نظر آقای ثقفی، کار اصلی روشنفکر، نقد سنت است و نحلههای مختلف روشنفکری را
باید از چگونگی نقدی که نسبتبه سنت میکنند شناخت. از نظر وی اینک در
وضعیتسنتی نیستیم; بلکه در وضع مدرنیته هستیم; منتهی برداشتها و رویکردهای
متفاوتی از آن وجود دارد. این را نیز نباید از نظر دور داشت که میان سنت و تجدد
یک خط فاصل قاطع وجود ندارد; بلکه روشنفکر، جریان سنت را استمرار میبخشد. جدی
گرفتن سنت کار اصلی روشنفکر است و باید دائما با طرفداران سنت و استدلالهای
آنها مواجه شود و به آنها پاسخ دهد.
خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل است که آقای ثقفی تاکید میکند که روشنفکر نباید برخورد سیاسی کند و از پاسخ به استدلالهای طرفداران سنت طفره رود.
2. با این حال نکاتی در گفتگوی آقای ثقفی وجود دارد که تذکر آنها خالی از فایده نیست: آیا تداوم تاریخی همیشه به معنای تداوم یک امر خرافی است؟ چرا؟ به نظر میرسد که میتوان وجوه عقلانی نیز در تداوم تاریخی پیدا کرد.
اما به دلیل نادیده گرفتن وجه عقلانی سنت در دیدگاه آقای ثقفی، استفاده از مفاهیم دینی در کار کسانی همچون شریعتی، به معنای استفاده ابزاری از آنهاست تا بتوانند از این رهگذر اعتماد مردم را جلب کنند.
3. اگر خرافه ویژگی و مشخصه سنتباشد و خرافه ارزش اندیشگی نداشته باشد و گفتگو در فضای اندیشگی امکانپذیر باشد، باید نتیجه گرفت که آنچه آقای ثقفی در انتهای سخن گفتهاند مبنی بر اینکه میتوان با سنتیها وارد گفتگو شد تا از این راه تفکر مدرن نیز پیرایش شود، به یکی از دو معنا میتواند باشد."