چکیده:
آقای حسین کچویان با طرح مباحثی اصولی از زاویهای متفاوت و با اثبات این
نکته که نظریههایی چون «پایان ایدئولوژی» و «پایان تاریخ» بخشی از تبلیغات
ایدئولوژیک نظامهای سرمایهداری و لیبرال دموکراسی علیه بلوک شوروی بوده که
تعمدا سایر ایدئولوژیهای رقیب در غرب و جهان سوم را نادیده میگیرد، معتقد است
که روند جهانیسازی پدیدهای است که از آغاز با ویتسرمایهداری همراه بوده
است. ایشان ضمن تفکیک «جهانیشدن» و «جهانیسازی» معتقد است که این فرایند
میتواند زمینهساز حرکتهای فراملی برای چپ باشد. جریان چپ به هیچ وجه تمامشده
تلقی نمیشود بلکه ضمن تاکید بر عدالت و استقلال، در وضعیت کنونی «مساله هویت»
را در دستور کار خود قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین باید دید آیا در شرایط کنونی در جهان، عوامل یا مسائل یا مشکلاتی وجود دارد که داعیههای چپ و پیگیری آنها را موجه سازد یا نه؟ پاسخ این جانب از قرار زیر خواهد بود: چپ و تهاجمات ایدئولوژیک سرمایهداری 1.
اما آنچه از آن به روند «جهانیشدن» تعبیر شده است، صرف نظر از اینکه روند جدیدی نیست و به آغاز توسعه سرمایهداری از قرن شانزدهم میلادی باز میگردد، در شکل کنونی آن نیز بهطور قطع داعیههای بیشتری برای جریان چپ و فعالیت آنها (نسبتبه قرن نوزدهم) فراهم کرده و خواهد کرد.
در حالیکه غربیها، بویژه آمریکا، در چارچوب منافع خود و برای روی کار آوردن نخبگان محلی در اینجا و آنجا از برقراری دموکراسی در سطح ملی دفاع و آن را تقویت میکنند، به تعبیر رابینسون هیچ سخنی در مورد دموکراسی در سطح جهانی اظهار نمیدارند، چراکه هدف از سیاست جدید آمریکا و غرب نظیر مراحل پیشین، حفظ وضعیت جهان سوم در وضعیت تحتسلطه و حاشیهای میباشد.
نویسنده محترم هرچند از «هویت» به عنوان مهمترین سکوی حرکتبرای چپ جدید نام میبرد، اما نقش بیبدیل «دین» و «اخلاق» را در هویتبخشی و اصلاحگری ____________________________ 1) برای مثال در مقام بیان هویت چپ عباراتی نظیر عبارت زیر چندین بار تکرار شده است: «مساله چپ به تمایل ذاتی انسان به عدالتیا قسط در معنای وسیع ارتباط مییابد.
3. با توجه به رویکرد دقیق نویسنده به مسائل استراتژیک جهانی و با نظر به چالشها و مشکلاتی نظیر آنچه در بالا ذکر شد، به نظر میرسد که بهتر است ایشان به جای دفاع از جریان چپ، مدعاهای خویش را در خصوص این موج نوین انسانی علیه نظام سلطه غرب در یک نظریه مستقل ارائه کند."