چکیده:
این نوشتار سلسله مقالاتی است که به بحث پیرامون حکومت دینی و
حکومت دموکراتیک میپردازد. در این مقالات، نویسنده در چهار بافت یا رهیافت این
موضوع را مورد بررسی قرار داده است. این چهار محور عبارتاند از: فلسفی،
حقوقی، ایدئولوژیک و تاریخی. از نظر نویسنده، با قرائت درست از دین و
دموکراسی، در همه این بافتها جمع میان حکومت دینی و حکومت دموکراتیک
امکانپذیر است.
خلاصه ماشینی:
"البته ومت دموکراتیک به معنای امروزین کلمه، در رابطه با ساخت جوامع مدرن و فرهنگ سیاسی جدید مفهوم و مصداق مییابد ولی اگر مؤثر بودن خواست و نظر مردم در حکومت و فرایندهای تصمیمگیری سیاسی را با هر محدوده یا دامنه و در هر بخش و لایه اجتماعی به عنوان عاملی دموکراتیک در حکومت محسوب کنیم، در آن صورت میتوان به بحث و بررسی درباره نسبت حکومت دینی و حکومت دموکراتیک در تاریخ پرداخت.
هرچند که در برخی دورهها و تجربههای تاریخی، حکومتهای دینی با آزادی و اشکال متعدد و مشکک دموکراسی و حکومت دموکراتیک تعاملی گسسته داشته و نسبت میان آنها بیشتر تضادی ـ تناقضی بوده است، اما نمیتوان این پدیده را صرفا با عوامل درون دینی تحلیل و تفسیر کرد و توجه به عوامل تاریخی ـ ساختاری و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را از نظر دور داشت.
اگر قرار است که حقوق بشر به طورکلی مستقل از دین شناخته شود، پس نقش دین در تبیین حقوق و تکالیف چیست و شریعت الهی چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد؟ بر خلاف نظر نویسنده، نظریه شهید مطهری همان اندیشه دیرین شیعه در برابر دو مکتب افراطی و تفریطی معتزله و اشاعره است که در این سه گزاره میتوان آن را خلاصه کرد: الف) حقوق ریشه در تکوین و طبیعت انسان و جهان دارد؛ ب) عقل بشری توان درک حقوق اساسی و چارچوب کلی حقوق الهی و انسانی را داراست؛ ج) شناخت مصادیق و جزئیات آن حقوق (برای مثال، حقوقی چون حیات، عدالت و آزادی) تنها از طریق دین و شریعت اسلامی قابل تشخیص است."