چکیده:
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در روششناسی و معرفتشناسی مردم تحول ایجاد کرد و
بهتبع آن انقلابی در هویت فردی و اجتماعی مردم و نظام سیاسی پدید آورد. وحی
قرآن هرچند در کاربرد بسیاری از اصطلاحات و عناصر زبانشناختی و فرهنگی و
نهادها با نظام دانایی گذشته شباهت داشت، ولی ماهیتا بهکلی متفاوت بود. پیش
از مدرنیته، قرآن بر نقش خرد انسانی به عنوان تنها عامل کسب دانایی و فهم
حقیقت تأکید کرده است؛ بنابراین هیچ قضیهای، از جانب خدا یا خلق، نباید از
آزمون عقلانی در پرتو واقعیتها و تجربیات، معاف شود.
خلاصه ماشینی:
"پیش از مدرنیته، قرآن بر نقش خرد انسانی به عنوان تنها عامل کسب دانایی و فهم حقیقت تأکید کرده است؛ بنابراین هیچ قضیهای، از جانب خدا یا خلق، نباید از آزمون عقلانی در پرتو واقعیتها و تجربیات، معاف شود.
پیروی و تقلید از شخصیتها (اشراف) همانند تقلید از سنت و پذیرش مرجعیت و داوری آنها، امری معمول بود و کسی در درستی آن تردید نداشت؛ لذا وقتی پیامبر بر این ملاک خرده گرفت و معیاری دیگر که برای آنان کاملا تازگی داشت، پیشنهاد کرد، دچار شگفتی شدند و حاضر به قبول آن نگردیدند(سبأ: 31 ـ 33).
ستایشگران تجدد (مدرنیته) بر این باورند که برای نخستین بار در این دوره بود که نقش خرد انسانی به عنوان تنها عامل کسب دانایی و فهم حقیقت شناخته شد اما قرآن پیش از این بر مسؤولیت تقسیمناپذیر نیروی شعور و ادراک انسانی و فهم جهان و کسب آگاهی تأکید کرده است (نحل: 78؛ اسراء: 36).
هرچند قرآن کریم از استناد مردم جاهلی به سنت پیشینیان و اشرافیت و شیخوخیت انتقاد میکند، اما هرگز به این معنا نیست که قرآن هرگونه سنتگرایی و گذشتهگرایی را مورد انکار قرار میدهد.
در یک کلام، برخلاف فرهنگ مدرنیته که هرگونه سنتگرایی و گذشتهگرایی را نفی میکند و اندیشه پیشرفت و ترقی را به عنوان یک جبر تاریخی معرفی میکند، در منطق قرآن، زمان و گذشت تاریخ هیچ نقشی در حق و باطل بودن آراء ندارد و هر ارزش و ایدهای را باید بهخودیخود و با معیارهای مستقل مورد ارزیابی قرار داد.
2. ایشان معتقد است: «شهود و وحی روشی نبود که پیامبر پیروی از آن را به مردم توصیه کند؛ بلکه قرآن از روش آزمون تجربی و عملی در رد و ابطال منطق مخالفان استفاده میکرد»."