خلاصه ماشینی:
"از جمله شواهد مورد استناد نویسنده برای این مدعا،متن پهلوی کوتاهی است به نام«درآمدن شاه بهرام ورجاوند»که اهتمامگر-باز هم به تأکید خود وی در فهرست منابع-از متن پهلوی آن استفاده کرده است و باز هم دست بر قضا، شباهت شگفتآوری با ترجمههای فارسی منتشر شده از آن دارد.
اما پس از سرگذشت مختصر این«سند»،موضوع به کلی دیگر میشود و بحثهایی میآید در تأیید برداشتهای وی و از جمله اعتبار این«سند رسمی»،با استناد به برخی متون و نقل از آنها،از این مستندات و منابع معتبر،یکی هم خود همین مزدکنامهء منثور و منظوم است:اثری که روایت منظوم آن سرودهء موبدان زرشتی است-یعنی همانها که نویسنده در پیشگفتار،اخلافشان را متهم میسازد که«در همراهی با دربار ساسانی که در مقابل استدلالهای مزدک درماندهاند...
انتظار میرفت او،با مستنداتی،نشان دهد که این روایت خواجه برگردان-خواجه با دیگری-از متن پهلوی گمشده است و آنگاه با در دست داشتن روایتی از برگردان فارسی کهن متن پهلوی،دستکاریهای خواجه یا مترجم را ثابت کند؛ اما او به جای اینکار،روایت منظوم را گواه میگیرد و بدان استناد میکند،به راستی،آیا متن منظوم قرن یازدهمی مندرج در روایتهای زردشتی-که هم روایانشان به سنت روحانیت زردشتی معاند با جنبش مزدکی تعلق داشتهاند و هم دور بودن از جامعهء فارسی زبان،نظم آنها را دچار«ضعف وزن،غلطی قافیه، تعبیرهای غیر فصیح،فقر واژگان،شکستگی لغات»(ص 91) ساخته است-مبنای قابل اعتمادی برای بازسازی روایت قرن پنجمی خواجه به شمار میآید؟اگر آری،که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل."