چکیده:
متن زیر حاصل گفتوگویی است که ماهنامه اندیشه حوزه با آقای مددپور
انجام داده و روزنامه کیهان آن را نقل کرده است. آقای مددپور با ریشهیابی جریان
روشنفکری غرب در رنسانس و مدرنیته، به طبقهبندی روشنفکران ایران قبل و
بعد از انقلاب پرداخته است. ایشان جریان روشنفکری در دهه دوم انقلاب را به دو
گروه «لیبرالهای مسلمان» و «لیبرالهای لائیک» تقسیم میکند و گروه اول را به
سه گروه «لیبرالهای تئوریک»، «لیبرالهای پراتیک» و «ژورنالیستهای لیبرال»
دستهبندی مینماید. به اعتقاد وی، استحاله لیبرالیسم آغاز شده است و این روند
به استیلای دین و فرهنگ دینی خواهد انجامید.
خلاصه ماشینی:
"او طرفدار پان اسلامیسم است و حتی با بهاییها و ازلیها و آدمهایی نظیر میرزا ملکم و آقاخان کرمانی کنار میآید برای اینکه موجب اتحاد اسلام شود؛ اما نه به قصد احیای اسلام؛ بلکه احیای عظمت کسانی که در این منطقه زندگی میکنند از طریق استفاده از علوم دانشهای جدید.
اما در سالهای قبل از انقلاب، مهمترین شخصیتها و جریانات روشنفکری را به این قرار میتوان مطرح کرد: جلال آل احمد که بعد از تجربه مارکسیسم، حنای آن را بیرنگ میبیند و با سرمایهداری هم مخالف سرسخت است، کتاب غربزدگی را به انگیزه بازگشت به خویشتن (تا حدودی تحت تأثیر جریانات پستمدرن؛ البته با توجه به میراث اسلامی) مطرح میکند.
جریان لیبرالهای لائیک اگرچه در گفتمان روشنفکری داخلی ایران هماکنون موضوعیت دارند، اما به صورت متشکل بیشتر در خارج از کشور منتظر فرصت هستند تا لیبرالهای مسلمان دانسته یا ندانسته فضا را برای توسعه و شکل مناسبتهای داخلی اینها فراهم کنند.
نولیبرالیسم امروز خیلی تعدیل شده است؛ اما هنوز ذات و ماهیت لیبرالیاش از بین نرفته است و آن قدر استحاله پیدا میکند تا کاملا به معنویت و اخلاق برسد و ماهیت خودش را از دست بدهد که دیگر اسم لیبرالیسم هم موضوعیت نداشته باشد.
اگر در افعال خودمان اخلاق، معنویت و عدالت را منشأ اثر نسازیم، خودمان نیز در عمل بخشی از همین جریان روشنفکری را تشکیل میدهیم و یا در آن ذوب میشویم؛ اما با شعارهای بسیار زیبا و فریبنده که این البته بسیار خطرناک است."