چکیده:
آقای سروش در این گفتار به مسائل مهمی که چندان هم جدید نیستند،
اشاره میکند. وی توجه به ریشههای مدرنیته، بهویژه علم تجربی جدید، و نیز
توجه به آشپزخانه علم را که ممکن است ما را از استفاده از محصول علم بیزار کند،
لازم میشمارد. به نظر ایشان علم و تکنولوژی جدید، اهداف و غایات خود را بر
جهان تحمیل میکنند و بیرنگ و بیطرف نیستند. از این رو حضور دین در این
دنیای جدید، حضوری پارادوکسیکال است.
خلاصه ماشینی:
"اما چه شد که علم مدرن به چنگ گذشتگان نیفتاد؛ اما به چنگ امروزیان و ساکنان عالم جدید افتاد؟ آیا در جهان جدید، اتفاقات مبارک و میمونی رخ داد که در گذشته رخ نداده بود؟ اگر کسی به این سؤال پاسخ مثبت بدهد و علم مدرن را محصول اتفاقاتی مبارک بداند، خطا کرده است؛ زیرا اتفاقات همیشه در کارند.
شما برای آنکه حوادث گذشته را بهتر بشناسید، باید عینک گذشتگان را داشته باشید؛ در غیر این صورت مجبورید به گذشتگان تهمت و برچسب بزنید و بگویید همه آنان در دوران طفولیت به سر میبردند؛ ولی امروز بشر بالغ و رشید شده و همه حرفهایش درست و بدیهی است.
از این قبیل اتفاقها در تاریخ ادیان بسیار رخ داده است و همین است که ما را وا میدارد در بدیهیات دوران خود تأمل بیشتری کنیم و به محض آنکه نکتهای به نظرمان روشن، بدیهی و بیچون و چرا رسید، دیگران را متهم نکنیم؛ بلکه بیندیشیم که شاید ریشههای عمیقتری در آن وجود داشته باشد.
اگر علم، موهبتی الهی باشد و در دستگاه آفرینش الهی، حکمت او بر نوعی سیر تکاملی تدریجی یا دفعی برای بشر قرار گرفته باشد، میتوان گفت که تقدیر الهی بر این بوده است که در برهه زمانی خاصی، بشر به علم تجربی جدید دست یابد.
درباره علم نیز همین نکته به طریق اولی گفتنی است؛ زیرا تکنولوژی، محصول علم است و آقای سروش، خود این مطلب را قبول دارد."