چکیده:
روحانیان، که همواره در موضع انتقاد مؤثر عمل میکردهاند، امروزه
میباید در جامعهای که بخش اعظم آن را نسل جوان تشکیل میدهد، در مقابل
عملکرد بیست سالهی حکومت پاسخگو باشند. اگر روحانیت بخواهد بر اساس
دیدگاههای دینی محض به مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی پاسخ گوید باید با
بسیاری از مظاهر فعلی در زندگی مردم و دستگاه حکومت به مخالفت برخیزد. فقه
سنتی اکنون دیگر جوابگوی بشریت نیست و اصلاحات باید از تفکر دینی آغاز شود.
خلاصه ماشینی:
"اکنون این پرسش پیش میآید که آیا روحانیت در عرصهی جلب رضایت افکار عمومی و تطبیق خود با شرایط خاص عصر ارتباطات و مدرنیته موفق خواهد بود؟ هاشمی رفسنجانی در سخنان اخیر خود به این موضوع بسیار مهم اشاره کرد و گفت: به نظر میرسد که تا پاسخ این پرسش در حوزههای نظری و علمی کشف و مورد پذیرش این طیف قرار نگیرد، بسیاری از امور در کشور ـ از جمله اصلاحات ـ راه به جایی نخواهد برد.
روزنامه نوروز، 4/3/1381 سه جهت وضعیت خود را روشن کند: نخست، مواجههی معقول با سایر ادیان که با هم به لحاظ معرفتی تفاوتی دارند؛ دوم، برخورد مناسب علوم دینی با مرجعیت علومی که انحصار اجتماعی دانش دنیایی را در اختیار دارد؛ سوم، از منظر دینی در پی پیوند دادن خودش با حاکمیت مردم و حقوق بشر، که مشروعیت حکومت (حداقل در عرصه مدرن) از آنجا نشأت گرفته است [ باشد]» بدین ترتیب، باید خاطرنشان کرد که تلاش روحانیان برای ایجاد تحول در درون خود میتواند شکل و گسترهی حضور آنان را در حیات اجتماعی و سیاسی آیندهی کشور مشخص کند.
اما برای رسیدن به یک نتیجهی درست و منطقی باید دو نکته دیگر را نیز مدنظر قرار داد: نخست، اینکه کاستیهای کنونی روحانیت ریشه در انزوا و دوری حوزههای علمیه از صحنههای حکومتی و تلاش حاکمان جور در دور نگه داشتن این قشر از دخالت در امور سیاسی و اجتماعی بوده است."