چکیده:
آقای ملکیان به دو نوع عقلانیت نظری و عملی اشاره میکنند و میگویند
عقلانیت نظری در زمینه اتخاذ رأی و نظر دخالت دارد و عقلانیت عملی به مقام عمل
و تصمیمگیری ارتباط پیدا میکند. ایشان عقلانیت نظری را شش قسم، و عقلانیت
عملی را سه قسم میداند.
خلاصه ماشینی:
"من به همه این جنبهها و دیدگاهها کاری ندارم و تنها از دو دیدگاه به مسئله عقلانیت خواهم پرداخت: نخست، آنکه عقلانی زندگی کردن، به صورت دقیق، به معنای چگونه زندگی کردن است؟ یا به تعبیر دیگر، مظاهر عقلانی زیستن چیست؟ دوم، اینکه برای عقلانی زندگی کردن چه ورزههای درونی لازم داریم؟ چه چیزهایی را باید با تمرین و ریاضتکشیدن، به خود بباورانیم؟ نخست، به نکته اول میپردازم.
آخرین دستاوردهای علوم تجربی نوعی تحول و دگرگونی در علوم تجربی معمول و متعارف است و هیچگاه نمیتوان به یک دستاورد بسنده کرد و گفت بعد از این دستاورد، دستاورد دیگری را نمیپذیریم؛ بلکه همیشه باید آخرین آرا و نظریههایی را که مورد قبول است، پذیرفت.
» سؤال اول این است که آیا میتوان در علوم تجربی نظریهای را معرفی کرد که به عنوان آخرین دستاورد آن علوم، مورد وفاق عمومی باشد؟ هرچه تحقیقات جدیدتر میگردد، نظریههای علمی گوناگونتری به عرصه میآیند و نمیتوان به صرف آنکه جامعه علمی آمریکا یا دانشگاه آکسفورد انگلستان یا...
حال اگر کسی یافت شود که به همه دانشهای زمان خویش احاطه داشته باشد، شاید بتوان گفت یکهزارم علوم را به علم قطعی میداند؛ اما آیا چنین کسی یافت میشود؟ اغلب انسانها یکهزارم علوم زمان خود را نمیدانند و تنها میتوانند در یک یا چند رشته انگشتشمار اطلاعات لازم را به دست آورند و در دیگر علوم، از اهل فن و متخصصان تقلید میکنند.
همه این هفت مورد از لوازم عقلانی بودن سخن هستند؛ اما باید موارد دیگری را نیز افزود که پارهای از آنها بسیار پراهمیت و پرتأثیرند."