چکیده:
آیا میتوان در صحنههایی از فیلم برای نشان دادن واقعیت به مخاطب،
روابطی را که شرعا حرام است نشان داد؟ نویسنده معتقد است که میتوان با عقد
شرعی بین بازیگران و یا با استناد به قاعده ضرورت یا نفی سبیل این عمل را
شرعا مجاز دانست. وانگهی، تأثیر هنر بر اخلاق مخاطبان چندان قطعی نیست که
بتوان بدینوسیله به حذف صحنههای یادشده پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"پرسش فعلی ما درباره دیگر روابط زن و مرد در فیلم چون بوسه یا لمس و نیز عریان بودن بعضی از قسمتهای بدن میباشد که بر اساس فیلمنامه ضروری هستند و به طور طبیعی ممکن است موجب تهییج شهوت و یا جلب نظر یا ریبه و تلذذ بینندگان شود.
بنابراین از نگاه فقیهانه میتوان بار دیگر پرسید که اگر ملاک حرمت تصاویر سینمایی حفظ ارزشهای اخلاقی باشد با توجه به مباحث مطرح شده درباره تأثیرات یک فیلم هنری که به طور مستقیم بر ارزشها و باورهای دینی و اخلاقی مخاطبان اثر نمیکند بلکه کاملا به پیشزمینههای ذهنی مخاطبان و تفسیرهای آنان باز میگردد، آیا نمیتوان پرسید که به لحاظ قدرت درک و تشخیص مخاطبان گوناگون میتوان تفاوت در حکم قائل شد و با تقسیمبندی مخاطبان، حکم شرعی را مترتب نمود؟ چنان که درباره حرمت حفظ و مطالعه کتب ضلال فقیهان فتوا به حرمت دادهاند ولی برای گروهی که اهل تشخیص باشند این کار را جایز یا حتی واجب میدانند، در مسأله کنونی نیز میتوان مخاطبان ویژه را با همین ملاک رخصت داد.
آنجا که حضرت یوسف علیهالسلام عاجزانه خود را ناتوان میشمارد و به خدای خویش پناه میبرد و «و ما أبرئ نفسی إن النفس لأمارة بالسوء» (1) میگوید، چگونه نویسنده محترم باجرأت و جسارت از عدم تأثیر این صحنهها بر بزرگسالان سخن میگوید؟ وانگهی، ایشان گمان کرده است که برای ممنوعیت اخلاقی یا حرمت شرعی در این گونه موارد لزوما باید به طور یقین چنین تأثیرات مخربی را اثبات کرد، حال آنکه احتمال عقلایی و قابل توجه نیز کافی است."