خلاصه ماشینی:
"هیچ رابطه عاطفی میان مرد و زن و والدین و فرزندان وجود نداشت و بیشتر خانوادهها، داشتن فرزند را برای بهرهمندی اقتصادی میخواستند.
البته در این خانوادهها پاکدامنی و عفت زنان مهم بود که ایده پسندیدهای است؛ ولی امروزه مردان و زنان با هم برابرند و بیشتر ازدواجها بر اساس روابط عاطفی صورت میگیرد.
در این مورد، نویسنده برای محکمکردن رابطه خانواده راه حلی پیشنهاد میکند: باید در خانواده رابطهای از نوع دمکراسی حاکم باشد که در آن، افراد خانواده بیپرده با هم سخن میگویند و چیزی را در بین خودشان پنهان نمیکنند؛ راحت حرف خود را میزنند وهیچ گونه زور و فشاری در کار نیست.
در این خانواده اگرگفته میشود که فرزندان در مقابل پدر و مادر برابرند، به معنای بیاقتدار شدن والدین و بیاحترامی و بینظمی نیست.
در این خانواده هم درگیری و برخورد پیش میآید؛ ولی اصل مهم تساوی زن و مرد است و حق دوطرف محترم بوده و هرکدام خواهان موفقیت طرف مقابل است."