خلاصه ماشینی:
"بیشترین تأکید این نقد، بر دوگانگی مبنای معرفتشناختی و احیانا سیاسی گفتار آقای مجتهد شبستری در دو موضوع دین و مردمسالاری است؛ چراکه از سخنان آقای شبستری برمیآید که ایشان در مورد دین، به تساهل کامل معتقدند؛ درحالیکه بر لزوم تساهل نکردن در مقابل تعاریف مختلف مردمسالاری پافشاری میکنند.
نویسنده در تحلیل این بخش از گفتار مورد نقد مینویسد: برای آشنایان به نظریههای کلامی آقای مجتهد شبستری این نکته بسیار قابلتوجه است که این امکان وجود دارد که معنای «درست» یک مفهوم، آن چنان که هست، آشکار گردد.
این در حالی است که مبنای هرمنوتیک جناب محمدمجتهد شبستری، البته تا آنجاکه به توجیه لزوم قرائتهای مختلف از دین مربوط میشود، با امکان دستیابی به معنای فینفسه از یک مفهوم، سر تعارض دارد.
همچنین این فرض وجود دارد که جناب مجتهد شبستری در برداشت خود از مفهوم «مردمسالاری دینی»، «مردمسالاری» را یک اصل با تصلب هرچهتمامتر تلقی میکنند که «دین» باید با نرمش هر چه تمامتر خود را با آن منطبق سازد."