چکیده:
به نظر آقای ثقفی سکولاریسم تعریفی سیاسی دارد و با دموکراسی
پیوندی وثیق مییابد. سکولاریسم در حد یک مکتب نیست؛ بلکه روشی در حوزه
سیاست است. سکولاریسم در ایران از جنبش مشروطه آغاز میشود و در حال
حاضر سه گرایش سیاسی سکولار در کشور وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"چرا شروع این فرآیند را جنبش مشروطه میشمارید؟ چون از آن زمان است که مشروعیت حکومت مطرح میشود و بسیاری از حق و حقوقی که در اختیار نهاد سلطنت یا نهاد دین بوده، یا نهاد دین در اختیار نهاد سلطنت قرار داده، به مردم واگذار شده است.
آنهایی که به این نتیجه رسیدهاند اگر به ارزشهای دموکراتیک نیز پیبرده باشند میتوانند یکی از نیروهای پشتیبان سکولاریزم محسوب شوند؛ نیروهای سوم آنهایی هستند که دریافتهاند مشکلات فقط ناشی از این نیست که یک دین ایدئولوژیک شده را با حکومت همذات بدانید؛ بلکه اصولا ایدئولوژیزه کردن برای دموکراسی مشکلزاست.
اگر بخواهیم ملاکهایی که آقای ثقفی برای مکتب بودن یک مکتب بر شمردند بپذیریم، باید سکولاریسم را نیز یک مکتب بدانیم؛ زیرا هم جهانشمول است (لااقل ادعای جهانشمولی دارد) و تمام ابعاد زندگی بشر را، از هنر و ادبیات گرفته تا علم و سیاست، پوشش میدهد، و هم توانایی بازتولید دارد و وجه ایدئولوژیک به خود میگیرد.
از باب نمونه به پنج مورد اشاره میشود: الف) ایشان معتقدند میان توسعهیافتگی و سکولاریسم ارتباطی وجود ندارد و دلیلشان نیز این است که در کشورهای اقتدارگرا، مانند شوروی سابق، توسعهیافتگیهای بسیار روشنی وجود دارد، درحالیکه نظام آنها سکولار نیست.
ب) استدلال ایشان بر اینکه سکولاریسم در ایران از نهضت مشروطه شروع شده است، به این امر باز میگردد که از آن زمان مشروعیت حکومت مطرح میشود و بسیاری از حق و حقوقی که در اختیار نهاد سلطنت یا نهاد دین بود به مردم واگذار شده است."