چکیده:
در این گفتوگو، آقای جلاییپور از تحلیل جنبش دوم خرداد آغاز میکنند و به
اقتضای گفتوگو، مسائل مختلفی را در باب انقلاب، حکومت اسلامی و... بیان میکنند.
خلاصه ماشینی:
"اما ممکن است کسی بگوید که درست است که شما به این ارزشها اعتقاد دارید، ولی چگونه میتوانید آنها را در جامعه پیاده کنید؟ آیا دوست دارید دولت را به دست بگیرید یا سایر قوای سیاسی را و بعد به مردم زور بگویید تا به این ارزشها پایبند باشند؟ یا اینکه نه دموکرات هستید؟ ما میگوییم دموکرات هستیم.
آیا این حکومت میتواند نسبت به ارزشها و هنجارهایی که از دل آنها برآمده، بیتفاوت باشد؟ اتفاقا نکته اینجاست که بیطرفی ایدئولوژیک حکومت در این مرحله به چند دلیل است: یکی اینکه تجربه بشری نشان داده است که وقتی حکومت از بیطرفی ایدئولوژیک بیرون میآید، مضراتش خیلی بیشتر است؛ دوم اینکه دلیل دینی هم برای این کار وجود دارد، چون ما دین را از این طریق تضعیف میکنیم.
الان چرا باید در مسجدها جوانان حضور نداشته باشند؟ دلیل این امر در چیست؟ منتقدان میتوانند بگویند این امر، به سادگی، میتواند ناشی از آن باشد که بالاخره الگوهای مورد نظر مردم در یک سیاست دینی و اخلاقی از طرف اغلب فعالان سیاسی ما مورد توجه قرار نگرفته است.
بحث جدیای که با این گروه همواره مطرح بوده است این است که اساسا وظیفه افراد مسلمانی که انقلاب را میآفرینند و امکان بوجود آوردن یک ساخت سیاسی را پیدا میکنند چیست؟ آیا این گروه وظیفه دارند این فرصتی را که دستاورد الاهی میدانند بین خود و دیگرانی که اساسا برای اجرای فرامین خداوند هیچ وظیفهای قائل نیستند تقسیم کنند؟ افراد دیندار که برای خداوند، حقی قائلاند و تکلیف خود میدانند که حق الاهی در زمین اجرا شود و به عرصه ظهور برسد، با این تئوری آقای جلاییپور، چگونه باید وظیفه خود را به اجرا درآورند؟ با توضیحی که ایشان میفرمایند ابتدا باید به جای تحقق یک نظام دینی، نظامی سکولار را بنیان نهند و نهایتا برآیند قدرت گروهها و خواستهها، هر چه شد، باید آنرا به رسمیت شناخت."