خلاصه ماشینی:
"هابز و هیوم و پیش از آنان عقلگرایان نیز متوجه این حقیقت بودند که دانش حسی و عقل ابزاری توان داوری درباره ارزشها را ندارد، اما از پایان قرن نوزدهم این مسئله، بهتدریج، بر همگان آشکار شد.
نکته دیگری که مورد توجه جامعه علمی قرار گرفت، ناتوانی عقل ابزاری از داوری درباره گزارههای متافیزیکی بود.
همچنین طی مباحثی که از دهه سوم قرن بیستم تحت عنوان فلسفه علم شکل گرفت، این نکته نیز آشکار شد که حلقه علم، جدا از دیگر حلقههای معرفتی بشر نیست: دانش تجربی و علم حسی، در تار و پود خود، همواره نیازمند گزارههایی است که از عقل فلسفی و متافیزیکی اخذ میکند.
توجه به محدودیتهای عقل ابزاری، در شرایطی که عقل قدسی، عقل متافیزیکی و نیز عقل عملی موقعیت خود را از دست داده بودند، باعث شد اینگونه عقل، نیازهای خود را از منبع معرفتی دیگری، یعنی عقل یا فهم عرفی، تأمین کند."