خلاصه ماشینی:
"شکل روایت داستانتان هرچند که از اول شخص استفاده نشده بود،بسیار شبیه حدیث نفسگویی است و داستان در حال روایت داستانی است که شیوهای شخصی را دنبال میکند، چیزی شبیه طرح مبهمی از تداخل سبکی بین رمان نو،ادبیات سورئالیستی و تدابیر زبانشناسانهی اکو،چهطور به فکر روایتی این شکلی افتادید؟ در دنیای موجود که هنر در سایهای از سرمایهداری زندگی میکند انتظاری که از رماننویس میشود داشت،انتظار دوران مدرن نیست.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) زبانهای بومی و مرگشان بحث شورانگیزی به نظر میرسد اما بعد از چند مورد استعارهای میماند که چیزهایی دیگر را میخواهد نشان بدهد یا پنهان کند؛این استعارهسازی که سنت ادبیات فارسی است به نظرم خیلی سریع خودش را بر داستان مسلط میکند و کارکرد داستانی زبان از بین میرود."