چکیده:
زنان جامعه ما در مسائل حقوقی و جایگاهشان در جامعه، دچار مشکلاتی هستند و
منشأ این مشکلات، چهرهای است که فقه و احکام شرعی ما در برخی موارد برای زنان ترسیم
کرده است و سبب شده است زنان به عنوان موجوداتی فرودست و جنس دوم تلقی شوند.
دنیای امروز و عقلانیت امروز با گذشته بسیار متفاوت است. ازاینرو، باید در مسائل فقهی و
حقوقی زنان نیز، متناسب با امروز تجدید نظر کرد و حقوقی مساوی با مردان را به زنان اعطا
نمود.
خلاصه ماشینی:
"» پرسش اساسی از وی این است که اعتقاد به تأثیرپذیری پیامبر و معصومین علیهمالسلام از فرهنگ زمانه، چگونه با عصمت آنان سازگار است؟ اگر به چنین سخنی ملتزم شویم، به کدامیک از سخنان اولیاء دین میتوان اعتماد نمود و آنگاه چگونه میتوان اطمینان داشت که آیات قرآن کریم نیز تحت تأثیر فرهنگ زمانه قرار نگرفته باشد و یا دستکم، پیامبر در برداشت وحی و ابلاغ آن از کژیهای زمان خویش تأثیر نگرفته باشد؟ اعتقاد به عصمت اولیاء دین، به ویژه عصمت در ارائه معارف دین، مهمترین و بلکه زیربناییترین عامل اعتقاد ما به استحکام و درستی معارف و احکام اسلامی است.
2. فرودستی زنان وی معتقد است در گذشته، زن موجودی فرودست و سخت آسیبپذیر محسوب میشده است؛ موجودی که همواره باید در چتر حمایت مرد قرار گیرد و اگر سایه پاسداری مردانه از سر زن برداشته شود، بلافاصله مانند گلی است که پژمرده میشود.
باید از وی پرسید آیا در قرآن مسئله سرپرستی و قوامیت مرد در کانون خانواده و مسئله پرداخت نفقه زنان توسط مردان ـ که به اعتقاد وی موجب فرودستی زنان است ـ به عنوان دیدگاه اسلامی مطرح نشده است؟ خداوند متعال به عنوان قانونگذار شریعت اسلامی، بر اساس حکمت بالغه خویش و بر اساس مشترکات و تفاوتهای تکوینی و شرایط طبیعی زن و مرد، نقشهای مشترک و متفاوت را برای آن دو ترسیم کرده است، که هم منطقی و قابل دفاع است و هم در همه جوامع، کم و بیش پذیرفته شده است."