خلاصه ماشینی:
"از نظر وی، سه روایت در اندیشه سیاسی ـ دموکراتیک ایران به چشم میخورد: روایت اول برداشتی میرزا ملکم خان است که حداقل ساختار دموکراتیک را برای ایران میخواهد.
ایشان هدف انقلاب مشروطه را مقید کردن، محدود کردن و مسئول کردن قدرت سیاسی میداند که در قالب سلطنت مشروطه ارائه شده بود و دو کار عمده انجام داد.
عوامل عمده در پیدایش و شکست دموکراسیخواهی در ایران عبارتند از: روی کار آمدن سلسله پهلوی در سالهای 1300 تا 1304؛ بعد از شهریور 1320 و شکست دیکتاتوری، که نقطه اوج آن دوره نخستوزیری مصدق است.
او معتقد بود شاه باید سلطنت کند نه حکومت؛ پیدایش انقلاب اسلامی در سال 1357؛ خیزش دموکراسیخواهی در دوم خرداد 1376؛ ایشان بیان میکند که اغلب جنبشها در ایران، دارای خصلت پوپولیستی است، نوع ممتاز آن کاریزماست؛ که در رهبری و مدیریت سیاسی این حرکت قرار دارد."