چکیده:
در این مقاله فصلی از رسالهء ابو یوسف بن اسحاق کندی دربارهء موسیقی مورد تحلیل قرار میگیرد.کندی در این فصل توصیفی از ساز عود و تقسیمبندی بعضی از حرکات ملودیک داده است، اوون رایت با بررسی این فصل معتقد است که زیبائیهای بصری و تقارنهای فضایی ریشه اصلی ارائه چنین ملودیهایی بوده است.ما نیز کوشیدهایم این ملودیها و یا بهتر بگوئیم این تمها را با موسیقی دوازده تونی شوئنبرگ مورد مقاسیه قرار داده و شباهتهای نظریهء کندی و تئوری شوئنبرگ را خاطر نشان سازیم با اینحال نظریات شوئنبرگ با تمام شباهتهایی که به نظریهء کندی دارد،هدف دیگری را دنبال میکند.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله فصلی از رسالهء ابو یوسف بن اسحاق کندی دربارهء موسیقی مورد تحلیل قرار
اوون رایت با بررسی این فصل معتقد است که زیبائیهای بصری و تقارنهای فضایی ریشه اصلی
رسالهء کندی در مأخذ زیر نیز مورد بررسی قرار گرفته است:
توصیف کندی برای این حرکات اینگونه است:
همان طور که دیده میشود متن بسیار پیچیده است و توصیف آن برای اجرا گویا
مثال کندی برای حرکت بهمبافته اینگونه است:
اینکه این حرکت باید قابلیت تکرار شدن داشته باشد منظور از و را میتوان d' گرفت
برای این کار رایت نگاهی به سادهترین حرکات توصیف شده میاندازد.
این تصویر با یک مثال ساده که مثل نتهای یک گام است ادامه مییابد.
موسیقی به شباهت متن کندی با این متون اشاره کرده و سعی میکند توضیجی را که
برای این کار رایت اسم نتها را روی کاغذ نوشته و با توجه به ترتیب
با توجه به این شکلها میتوان حدس زد گه شاید هدف کندی نیز مانند یونانیها،
این مجموعه نتها که شالوده ساخت قطعه است از هر قطعه
برای ساخت قطعه در این سیستم آهنگساز میتواند مجموعه نتهای مشخص شده
لازم به توضیح است که اعداد نوشته شده در کنار این حروف نشاندهنده فاصه نت
برای این چهار حرکت میتوانیم شکلهایی به صورت زیر بکشیم:
بابیت در ادامه قطعه از معکوس مجموعه ریتمی بالا نیز استفاده میکند.
اول اینکه قواعد کندی دارای هدف بصری بودند و همان طور که گفتیم جذابیت آنها
برای فهم بهتر این تفاوت میتوان گفت کار کندی مانند کاشیکاری است که"