چکیده:
مقاله حاضر، برگرفته از پژوهشی با عنوان بررسی عوامل سازمانی مرتبط با بهره وری مدیران میانی شرکت ایران خودرو است. تعیین این که عوامل موثر بر بهره وری مدیران میانی این شرکت کدامند و سلسله مراتب اهمیت آن ها چگونه است، می تواند در روند کار و بهبود فعالیت های تولیدی این شرکت موثر واقع شود. در این پژوهش، عوامل سازمانی موثر در بهره وری مدیران میانی در قالب پنج متغیر: -1 عوامل مرتبط با خدمات و امکانات رفاهی؛ -2 عوامل مرتبط با آموزش و فرصت های تحصیلی؛ -3 عوامل مرتبط با نظام حقوق و مزایا؛ -4 عوامل مربوط به مشارکت در تصمیم گیری؛ -5 عوامل مربوط به شیوه و چگونگی ایجاد انگیزش از سوی مدیران بالاتر و -6 عوامل مرتبط با ارتباط های سازمانی مدیران، مبنای تدوین سوال های تحقیق قرار گرفته است. اولویت و اهمیت عوامل سازمانی مرتبط با بهره وری مدیران میانی، از نظر کارکنان شرکت ایران خودرو تعیین شده و با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهادهایی کاربردی برای شرکت ایران خودرو و پیشنهادهایی پژوهشی، برای پژوهشگران ارایه شده است.
خلاصه ماشینی:
"عوامل موثر بر افزایش بهرهوری نیروی انسانی عوامل موثر بر افزایش بهرهوری نیروی انسانی عبارتند از:(طاهری،2831، ص 432) -آموزش شغلی مستمر مدیران و کارکنان و رشد انگیزش برای کار بهتر و بیشتر؛ -ایجاد زمینه مناسب،به منظور ابتکار و خلاقیت مدیران و کارکنان؛ -برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد و برقراری نظام تنبیه و تشویق؛ -وجدان کاری و انضباط اجتماعی که عامل خود کنترلی است؛ -تحول در سیستم و روشها که نقش حساس و کلیدی دارند؛ -تقویت حاکمیت و تسلط سیاستهای سازمان بر امور.
ابزار جمعآوری دادهها و ویژگیهای آن در این پژوهش،با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته،به بررسی هریک از متغیرهای مرتبط با عوامل سازمانی بهرهوری مدیران میانی در وضع موجود پرداخته شده است.
جدول و یا سطح معنیداری آن 0/50>0/00 است،بنابراین فرض صفر رد میشود و با اطمینان 59%،میتوان نتیجه گرفت که عوامل مربوط به آموزش و فرصتهای تحصیلی در شرکت با بهرهوری مدیران میانی مرتبط هستند.
جدول و یا سطح معنیداری آن 0/50>0/00 است،بنابراین فرض صفر رد میشود و با اطمینان 59%،میتوان نتیجه گرفت که عوامل مربوط به ارتباطهای سازمانی مدیران میانی در شرکت،با بهرهوری آنان مرتبط است.
در رابطه با اولویتبندی عوامل سازمانی مرتبط با بهرهوری مدیران میانی شرکت ایران خودرو از نظر کارکنان،میتوان گفت که عواملی در نظریههای انگیزشی مازلو، هرزبرگ،جی آرجی و بقیه نظریهپردازان بهعنوان عوامل انگیزشی بوده و سبب علاقه نیروی انسانی به رشد مهارتها،اندیشهها،و فعالیت خود و مسوولیتپذیری بیشتر در جهت دستیابی به اهداف سازمان میشود،وضعیت نامناسبتری نسبت به عوامل نگهدارنده فرد در شغل(عوامل بهداشتی)دارند."