چکیده:
یافتههای این مقاله وجود احتمالی پدیدهی عدم تقارن در چرخههای اقتصادی را تأیید نمیکند و از این رو در اولین تقریب به منظور الگو کردن رفتار چرخههای اقتصادی، میتونیم از مدلهای خطی استفاده کنیم.در واقع، بررسی رفتار تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص داخلی بدون نفت، شواهدی را مبنی بر عدم تقارن در مراحل مختلف چرخههای اقتصادی ارایه نمیدهد.اما چنانچه با دستیابی به آمارههای آزمون کننده قویتر و روشهای آماری جدید بتوانیم فرضیه تقارن چرخههای اقتصادی را رد کنیم، در آن صورت فرض چرخههای اقتصادی متقارن و در نتیجه استفاده از الگوهای خطی نه تنها در پیشبینی رفار سریهای زمانی اقتصادی بلکه در تجزیه و تحلیل نوسانهای اقتصادی نیز پایهی علمی نخواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان مثال؛برای آزمون فرضیه تقارن بر اساس مؤلفه اول برای سری زمانی تولید ناخالص داخلی به روش نتفچی به طریق زیر عمل میکنیم:با فرض اینکه تولید ناخالص داخلی یک سری زمانی فرایند درجه دوم مارکوف است و با توجه به نمونه که مربوط به آمار سالهای 78-1338 است، تابع درستنمایی را به صورت زیر تعریف میکنیم:همان طور که قبلا توضیح داد شد،ها حاکی از احتمال انتقال از یک وضعیت به وضعیت دیگر است و به صورت زیر تعریف میشود: با استفاده از ماکزیمم کردن لگاریتم تابع درستنمائی فوق و محاسبه مشتق مرتبه اول آن تخمینها را به صورت زیر خواهیم داشت: (1)با تخمین احتمال انتقال حرکت از یک نقطه به نقطه دیگر در وضعیت رکودیو در وضعیت رونق و بهبودبرای سری زمانی تولید ناخالص داخلی، به نظر میرسد کاهش در تولید ناخالص داخلی در مرحله رکود سریع صورت میگیرد، اما بهبود در آن در مرحله رونق به تدریج و کندی و با تفاوتی اندک رخ میدهد؛یعنی.
با استناد به نتایج به دست آمده میتوان اذعان داشت، به استثنای سری زمانی سرمایهگذاری، پدیده عدم تقارن در سرعت تغییرات برای سریهای زمانی تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص داخلی بدون نفت که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتهاند، به روش نفتچی، صادق نیست و احتمالا عدم تقارن یک پدیده با درجه اهمیت بسیار بالا در بررسی چرخههای اقتصادی نیست 10 و این موضوعی است که در برخی از مطالعات 11 صورت گرفته در کشور امریکایی و oecd دارای تأیید تجربی است."