خلاصه ماشینی:
"1 در یک متن طبی-فلسفی قرن پنجم/یازدهم درباره عشق به قلم یکی از اعضا یخانواده بختیشوع، که از اطباء معروف بودهاند 6 ، به نام ابو سعید عبید الله بن بختیشوع(متوفی بعد از 450/1058)که اخیرا منتشر شده است عباراتی آمده است بدین شرح: باره الف 1 برخی علمای صائبی معتقدند که آدمیان در بدو خلقت از ناف به symposion یکیدگر چسبیده بودند، و زئوس بود که فرمان به جدای آنها از 1908 یکدیگر داد، به سبب زود و قوت ایشان و اعمالی که در زمین مرتکب میشدند.
عبارات دیگری هم که کندی از میهمانی نقل کرده است، یعنی، سخن الکیبیادس(d 219-a 217)، به همین رساله متعلق است؛این عبارات مدتی است که نشاخته شده است و اکنون در نسخه خطی کتاب امثال و حکم گونه استانبول کوپریلی 1608 محفوظ است 12 : پاره الف 2 کندی از جوانی یونانی و نیکو روی که او را القیبیادس مینامد یاد symposion میکند که میگفت:من فلسفه را دوست داشتم و با سقراط رفت و آمد میکردم.
13 بدین ترتیب به نظر میرسد که رساله کندی، اجتماع القلاسفة علی الرموز العشقیة، شامل خلاصهای(ظاهرا برخی جزئیات)از میهمانی افلاطون بوده است؛و چنانکه نقل قول ابو سعید نشان میدهد، این کتاب در قرن پنجم/یازدهم، شاید در محافل طبی، در دسترس بوده است؛و مؤلفان گلچینهای ادبی و کتابهای امثال و حکم از آن استفاده(در کدام دوره؟) میکردهاند.
شاید قرائت اصلی نیز همین است؛مقایسه کنید با متنی از جاحظ(که ریتز در دریای جان(das meer deele)، ص 409 به آن استناد کرده است)، یکی از معاصران حنین، که ظاهرا همین متن را منعکس میکند:«برخی مردان سریعتر از بقیه عاشق میشوند، و این ناشی از تفاوت طبایع قلبهاست به لحاظ رقت با سختی آنها، و سرعت یا کندی آنها در ایجاد آشنایی..."