خلاصه ماشینی:
"ذوالنون نیز در قدیمترین منبعی که درباره او به دست ما رسیده، یعنی مروج الذهب مسعودی، که مربوط به اوائل قرن چهارم هجری است، حکیم زاهد نامیده شده نه صوفی(متألهان و عارفان، 522 و نیز خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 8، 393، شماره 4497)، در حالی که کاربرد لفظ صوفی برای مسعودی عادی بوده است(مروج، 6، فهرست، ذیل صوف).
حکیم ترمذی، 7 به عبد، گزارش خوابی که حکایت از تهدید موطن ترمذی از سوی گروهی از لکشریان ترک دارد)و پارهای نکات در کتاب فضائل بلخ-مثلا رواج لقب عابد از اواخر قرن دوم-(متألهان و عارفان، 541 به بعد و یادداشتهای 15، 16، 19، 35، 37)در خور توجه است.
اگر دستگاه فکری ترمذی را ساختاری تلفیق یافته از عقاید دینی گوناگون بدانیم برخطا نرفتهایم، ساختاری که مبانی آن را-در کنار تجارب عارفانه شخصی(در این مورد مخصوصا توجه کنید به متألهان و عارفان، 544)-تعالیم الهیات اسلامی، یعنی ذات و صفات خداوند(حکیم ترمذی، 59)؛ جهان علوی؛تجسم جهان خاکی(متألهان و عارفان، 555)و بسیاری تعالیم دیگر که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست، تشکیل میدهد.
ام الکتاب، جزء 63 و نیز هالم، سایهها، 45؛در مورد رابطه ترمذی-ام الکتاب، قس:رادتکه، عناصر ایرانی)؛تعالیم مربوط به قلمرو نورانی صفات الهی(حکیم ترمذی، 148، یادداشت 163)نیز خالی از بارگنوسی نیست و بالاخره پارهای تأملات ترمذی را در نوشتههای باطنی میتوان بازجست از جمله عینالحیاة )Fons vitae( که ترجمهای هم از آن به قلم افضل الدین کاشانی در دست است(برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به رادتکه، عناصر ایرانی)."