چکیده:
جلال الدین محمد بن محمد بن حسین بلخی و رومی مردی عارف و عاشق،آلودگی دنیای رنگ و بو را با نور عرفان زدوده،اهل ظلمت را در کوی حیرت نشانده،سخن عشق را طوری سراییده که غلغلهء معرفت برخاست.در این مقالهء کوتاه سعی براین است که علت تأخیرپذیری شاعران فارسیزبان هندی را از او بیان کنیم.پس برای نمونه نیمنگاهی بر آثار بعضی از شاعران فارسیگوی هند افکنده این موضوع را در اشعار آنان بررسی میکنیم.
خلاصه ماشینی:
"استقبال از مثنویمعنوی در هند زیاد شد و نسخههای خطی و شروح فراوانی از مثنوی به وجود آمد که در کتابخانهها و موزهها دیده میشود.
اولیاء الله به صورت تمثیل مطرح کرده است و تأکید بر تزکیهء نفس دارد.
یکی دیگر از شاعران تحت تاثیر مولانای روم بهوپت رای بیغم از قوم کهتری بود.
ساختار مثنوی بیغم بجز حمد و مناجات و ساقینامه تقریبا همان است که مولانا
وقتی که بیغم در مثنوی خود قصه میگوید مانند مثنویمعنوی در آخر داستانها
او است(مثنوی بیغم،نسخهء خطی،ورق 01) در داستان دیگر قصهء موسی و عابدی را نقل میکند به این صورت که:«روزی
بیغم در آغاز یکی از مثنویهای خود چنین میگوید:دل تپیدنها حکایت میکند چشم خونباران روایت میکند
برای مضمونیابی همان اسلوب را به کار برده که مولانا دارد،مثلا میسراید:امر قرآن فهم کن این مسوده کل شی هالک الا وجهه موضوعات اخلاقی او نیز همان تأکیدهای عرفانی و معنوی مثنوی مولانا را دربر
مهمترین چیزی که در کلام بیغم بیراگی علاوهبر سبک مولانا دیده میشود نفوذ
شاعر بسیار معروف شبهقاره محمد اقبال لاهوری است که موضوع ارتباط و
تأثیرپذیری وی از مولانای رومی بین دانشوران موردبحث بوده است ولی در این مقالهء
معلمین این شاعر تجددگرا مولوی رومی بود و او چقدر با افکار مولانا هماهنگی داشت:پیر رومی مرشد روشن ضمیر کاروان عشق و مستی را امیر
تأثیر مولانا و مثنوی او در شاعران و سخنوران هندی غیرقابل انکار و بسیار زیاد
آبادی،منشی مل رای شوقی،بهوپت رای بیغم،غالب و محمد اقبال فقط بعضی از شیفتگان عرفان مولانا و سبک و شیوهء مثنویسرایی او هستند."