چکیده:
آشنایی با ادبیات بیگانه و گرایش به مطالعه زیباییهای ادبی در میان ادبا، نویسندگان را بر آن داشت تا به موارد مشترک ادبیات ملل بیشتر توجه کنند.در پی رشد و گسترش ادبیات تطبیقی و تحولات آن در دنیا،انجمن بین المللی ادبیات تطبیقی،با هدف مطالعهء ادبیات از منظر بین المللی و انجمنهای ملی ادبیات تطبیقی ایجاد شد.در چند سال اخیر ادبیات تطبیقی با ماهیت بین رشتهای،بین المللی و بین فرهنگی با نظریههای جدید نقد ادبی همراه شد که البته در این مسیر با بحرانها و مشکلاتی همراه بوده و هست.در این مقاله پس از تعاریف گوناگون ادبیات تطبیقی و رویکردها و مکتبهای ادبی به طرح و بررسی این مشکلات نیز توجه شده است.
خلاصه ماشینی:
"در چند سال اخیر ادبیات تطبیقی با ماهیت بین رشتهای،بین المللی و بین فرهنگی با نظریههای جدید نقد ادبی همراه شد که البته در این مسیر با بحرانها و مشکلاتی همراه بوده و هست.
برخی بر این عقیدهاند که ادبیات تطبیقی شاخهای از نقد ادبی است که از روابط ادبی ملل مختلف و تأثیر ادبیات ملتی بر ادبیات ملت دیگر سخن میگوید؛مثلا از تأثیر ادبیات ایران بر ادبیات عربی، فرانسوی،انگلیسی،روسی،...
در واقع تطبیقگر در ادبیات تطبیقی به چگونگی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بین نویسندگان و آثار ادبی ملتها و زبانهای مختلف توجه دارد و برای بررسی این آثار ادبی به نوعی رابطهء تاریخی میان آنها نیاز دارد.
4سپس در سال 1891 هنری رماک گرایش بین رشتهای ادبیات تطبیقی را عنوان کرد و پیشنهاد داد که لازم است رویکردها و حوزههای جدیدی نظیر ساختارگرایی،نشانهشناسی،نظریهء پذیرش و ارتباطات،جامعهشناسی ادبیات، زبانشناسی،معانی و بیان و مطالعات بین رشتهای ادبیات در آثار وارد شود.
ادبیات تطبیقی در ایران:ادبیات تطبیقی با عنوان«ادبیات مقایسهای یا سنجشی»از سال 7131 در ایران شناخته شده و مورد توجه قرار گرفته و سالها توسط دکتر فاطمه سیاح،صاحب کرسی این رشته،در دانشگاه تهران تدریس میشده است.
4 به هر حال میتوان خوشبین بود که ادبیات تطبیقی با هدف مطالعات ادبی در دهکدهء جهانی،حرکت میکند اما با توجه به اینکه روز به روز به دامنه و قلمرو آن افزوده میشود و از آنجایی که در پی دانستن پیوند و ارتباط با علوم دیگر است،خطر گسترش بیش از حد و چند شاخهای شدن این علم وجود دارد."