چکیده:
جامعه عشایری کشور، یکی از سه جامعه شهری-روستایی و عشایر میباشد که دارای
ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و شیوه معشیتی خاص خود بوده و همواره به عنوان جامعهای
مولد، کم هزینه و توانمند، مطرح بوده است.عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و
طبیعی بخصوص در پنجاه سال اخیر موجب دگرگونیهای در زندگی اینجامعه شده است.با توجه
به اهداف و سیاستها و برنامهریزیهای دولت در راستای توسعه کشور-بخصوص دیدگاه عدالت
اجتماعی و تعادل منطقهای-توجه به جامعه عشایری کشور و اتخاذ تدابیر لازم برای
توسعه پایدار اینجامعه از ضروریات میباشد.در این مقاله تلاش شده است دو
مبحث بسیار اساسی توسعه پایدار جامعه عشایری یعنی چهارچوب نظری و استراتژیهای
توسعه تشریح و تحلیل گردد.نتایج این بررسی، راه بردهایی برای دولتمردان،
برنامهریزان، محققان و مجریان مرتبط با جامعه عشایری و برای انتخاب استراتژی توسعه
پایدار آتی خواهد بود.این نوشته با استفاده از روش اسنادی، تحلیلی و تطبیقی انجام
گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"درک ضرورت تحول در وضعیت کنونی جامعه عشایری کشورزندگی کوچنشینی بر سه پایه اصلی انسان، دام و مرتع استوار است، در چند دهه اخیر مراتع کشور بشدت تخریب شد و با نادیده گرفتن تدابیر مردمی بعد از سالهای 1340، نه تنها چارهای برای احیای مراتع نیندیشند، بلکه حفاظت از آنها نیز با اداره امور به دست دولت سرانجامی نداشت و اصل اساسی تعادل دام و مرتع، نه تنها مورد توجه قرار نگرفت، بلکه مراتع کشور شدت روند تخریبی خود را در پیش گرفت؛به گونهای که اکنون هم در مناطق مختلف کشور بین 4 تا 7 برابر ظرفیت موجود مراتع مورد استفاده قرار میگیرد و این امر موجب گردیده است که عشایر کوچنده کشور مجبور باشند حدود 100 روز از سال دام خود را با خرید علوفه دستی تغذیه کنند.
با توجه به عوامل فوق و مطالعات و بررسیهای متعددی که در چند سال اخیر از مناطق مختلف عشایرنشین کشور انجام گرفت و در این مطالعات گرایش و تمایل کوچندگان نسبت به تداومنشینی و اسکان بررسی گردید، و همچنین توانمندیهای هر منطقه بدقت شناسایی شد و امکان تحول در مناطق مورد بررسی قرار گرفت، سیاستهای دولتمردان و برنامههای اول و دوم توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور جایگاه جامعه عشایری کشور و ضرورت برنامهریزی همه جانبه برای آن را مشخص نموده است، برنامههای پیشنهادی را که با تمامی عوامل فوق همبستگی داشته باشد."