چکیده:
عالم امکان در جهان بینی عرفان اسلامی-همچون بعضی از مکاتب فلسفی یونان- عرصه
اندرکنش نیروهای متضاد و در عین حال وحدت گرا میباشد.مولانا در مثنوی به این مهم
اشارتها کرده و تعبیرات و توجیهات بدیعی ارائه نموده است.ما با تبیین نظر او درباره
این تعبیرات متضاد، بیان کردهایم که مراد او تضاد و تقابل در جهانشناسی عرفانی
وی، تضاد و تقابل منطقی نیست، بلکه به نظر ما تقابل وجود و عدم در این جایگاه از
نوع تقابل مرأتی است.ما ضمن بحث، به ریشههای این موضوع در فلسفه یونان و ایران
باستان و با عنایت به دیدگاه ابن عربی، و توجه به انگیزه خلقت، تداوم آن، معنای
عدم، وحدت وکثرت و رابطه آن دو و...به تحلیل دیدگاه مولانا پرداختهایم.
خلاصه ماشینی:
"چو مراد و حکم یزدان غفور بود در قدمت، تجلی و ظهور 6/215 بی ز ضدی ضد را نتوان نمود و آن شه بیمثل را، ضدی نبود 6/1252 پس خلیفه ساخت صاحب سینهای تا بود شاهیش را آیینهای 6/2153 هر که اندر وجه ما باشد فنا کل شیء هالک نبود جزا 1/3053 ز انکه در الاست او از لا گذشت هر که در الاست او فانی نگشت 1/3054 و آن عدم کز مرده مردهتر بود وقت ایجادش عدم مظطر بود 1/3070 کل یوم هو فی شأن بخوان مر ورا بیکار و بیفعلی مدان 1/3079 تا که سازد جان پاک از سر قدم سوی عرصه دور پهنای عدم 1/3093 کاف و نون همچون کمند آمد جذوب تا کشاند مر عدم را در خطوب 1/3079 پس درآ در کارگه یعنی عدم تا ببینی صنع و صانع را بهم 2/262 علت اینکه عدم نخستین که در تقابل قرار گرفت و از آن به عین ثابت تعبیر میکنند وجود خارجی نمیتواند پیدا کند، یک وجهش این است که آن در قلمرو نامتناهی علم حق با فیض اقدس ظهور یافت و پهنه وجود خارجی گنجایی او را بهطور کامل نداشت، بنابراین از طریق آثار و احکام خود در اعیان خارجی ظهور یافت.
از طرف دیگر اعیان ثابته صور اسماء و صفات حقاند و حقیقت اسماع وصفات آنچنان گسترده و نامتناهی است که پهنه و قلمرو هستی خارجی با همه عظمت گنجایی ظهور حقیقت اسماء و صفات الهی را ندارد: تنگتر آمد خیالات عدم زان سبب باشد خیال اسباب غم مقصود از خیالات عالم مثال یعنی عالم اعیان ثابته است که چون مجرد صرفاند و از وجود عینی خارج مجردند، عالم خارجی سعه ظهور کامل آنها را ندارد، بنابراین عوالم خارجی چه مادی و چه مثالی و نفسانی و چه روحانی، محدود به جهات امکانی هستند و تنگتر از اعیان ثابته مینمایند."