چکیده:
در گوشتاگوش ایران و در اطراف هر شهری جداگانه امکنه و بقاعی هست که در حال
حاظر معنی نام آنها آشکار نیست.یکی از دو صورت قابل تصور است. نخست اینکه واژهها
معانییی داشته است در هنگام نامگذاری که بسیاری از آنها اینک برای فارسیزبانان
ناشناخته است و یا اصلا معنی نداشته.فرض دوم به کلی غلط است و نیاکان ما بر روی
زیستگاههای خود که رنج بسیار در ساختن آنها بردهاند تا دراین سرزمین خشک و بیآب و
علف، این شهرها و دیهها را بنا کردهاند نام مهمل و ناپسند نمینهادند، بلکه محل
را عزیز و گرامی میشمرده و بهترین نام را بر آنها میگذاشتند.ممکن است برخی از این
نامها در حال حاظر برای ما ناشناخته باشد و باید کیفیات و قواعد تطور لغات را
درباره اینها رعایت کرد و سعی نمود آنها را به اصل و بنیاد نخستین زبان رساند و یا
نزدیک کرد و در این صورت است که ما به معانی این نامواژهها پی میبریم.البته دراین
نامگذاریها اصول دیگری را هم ملاحظه میکردهاند که در اینجا مجال ذکری از آنها
نیست. 1از جمله این نامها دلاویز و فاخر یکی هم سهر است که ما دراین مقاله به توضیح
آن میپردازیم.باید دانست که با واژه سهر ترکیبات دیگری هم آمده است
و معمولا وقتی که کلمه زیبا نام جایی قرار میگیرد، مطلوب نظر آریای میشود و در
جاهای دیگر نیز خود آن را و یا ترکیبی از آن را برای اسمگذاری امکنه به کار
میبرد.مثلا از واژه سهر، سهران و سهرانچی و برخی دیگر آمده است.دراین مقاله ما
برخی از آنها را نام میبریم و ضمنا آن محل را با موقعیت طبیعی، اندکی از جغرافیای
تاریخی و خلاصهای از وضع اجتماعی آن معرفی میکنیم.
خلاصه ماشینی:
"باید دانست که با واژه سهر ترکیبات دیگری هم آمده است و معمولا وقتی که کلمه زیبا نام جایی قرار میگیرد، مطلوب نظر آریای میشود و در جاهای دیگر نیز خود آن را و یا ترکیبی از آن را برای اسمگذاری امکنه به کار میبرد.
چون این مقدمه دانسته شد، اینک بر سر سخن میرویم و میگوییم که در اطراف اصفهان، و به ناچار در اصقاع واکناف کشور، اسامی کهنی وجود دارد که در حال حاظر ممکن است برای ما بیمعنی جلوه کند، ول هم دارای معانی خوب و دلکش میباشد و هم بخشی از تاریخ مملکت را روشن میدارد و از همه مهمتر، سیر تطور واژههای پارسی و تغییرات اسامی را نشان میدهد؛از آن جمله است در اطراف اصفهان، که بیشتر به آن خواهیم پرداخت، دیه بزرگی به نام سهر و فیروزان.
در خود ده و در دور و کنار آن، هیچ اثری قدیمی و تاریخی دیده نمیشود، ولی از وضع ساختمان خانهها و طاقهای خشتی و پیهای ستبر، که نشان قدمت است، معلوم میشود که این دیه به موازات نام کهن تاریخی خود، سبق تمدن و حضارت داشته است و اکنون تنها نشانه آثاری از آنها ناظر خبیر و بصیر را به چشم میرسد.
چون سخن ما به پایان رسید، این نکته را نیز اجمالا تذکر بدهیم که بر حسب عکسی که هانری کربن فرانسوی، شارح و مفسر فلسفه شیخ اشراق در پشت یکی از کتب سهروردی چاپ کرده است، سرزمینی نشان داده شده است سرخ و خود این سرخی تناسب بسیاری با سرخگل-که نام شهر اوست، دارد، البته این نامواژه را سرخگل (به کسر اول)هم میتوان خواند و معنی کرد، چنانکه گذشت."