چکیده:
شهر یک موقعیت فرهنگی-اجتماعی و جغرافیایی است که به عنوان فرزند زیبای انسان
معرف ظرفیتها و استعدادهای کمی و کیفی اندیشهها و مدیریتها از یک سو و نیازهای
درون جامعه از سوی دیگر میباشد.شهر همچون موجود زندهای است که همانند انسان
جنبههای رشد جسمانی، ریختشناختی، اقتصادی، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی،
عاطفی، روانی و انتزاعی دارد.همانطور که فرد در معرض بیماریها و آسیبهای جسمانی،
روانی و اجتماعی قرار میگیرد، شهر نیز همیشه در طول حیات خود دچار حوادث طبیعی یا
حملهها و عارضههای دشمنان داخلی و خارجی بوده است.مسأله اساسی و مهم این است که
در موقع تعمیر، اصلاح، ترمیم، ساخت مجدد و بازسازی شهر، باید جنبههای رشد آن با
توجه به موقعیت زمانی و امکانات مالی و اقتصادی رعایت گردد.
خلاصه ماشینی:
"پیروان این مکتب(به خصوص پارک و مکنزی)معتقدند که در جریان بازسازی، تمام این رویکردها، ترکیبها، جنبهها و فرایندها باید لحاظ گردد، در غیر این صورت بازسازی صرفا به منزله ساختمانسازی است که پس از مدتی شهروندان احساس عدم تعلق به آن میکنند و این احساس، زمینهساز تخریب مجدد آن نه از لحاظ جسمی، بلکه از جنبه روانی، فرهنگی و اجتماعی خواهد شد؛اگرچه سیمای شهر بازسازی شده زیبا مینماید.
پس از بررسی و شناخت نیازها زمینه بازسازی فراهم میشود و آوارگان به شهر و دیار خود بازمیگردند؛چرا که هدف اصلی هر بازسازی، ساخت مجدد مناطق تخریبشده، فراهم نمودن موقعیت لازم برای بازگشت جنگزدگان، مهیا ساختن آنها با توجه به اصول روانشناختی، فرهنگی و جامعهشناختی و تقویت بنیههای دفاعی ساکنان جدید در مقابله با خطرهای احتمالی است.
در این مورد پرسشهایی مطرح است از این قبیل که کدام منطقه جغرافیایی برای ساخت مجدد انتخاب گردد؟علت انتخاب و گزینش چیست؟و چه کسانی مسؤولیت بازسازی را بر عهده گیرند؟ در بازسازی، بناها بیشتر در مکان جدید و در کنار شهر جنگزده ساخته میشود که به عنوان نمونه میتوان از قصرشیرین جدید نام برد.
P \6) سؤال دیگر اینکه سرمایهگذاری جدید برای بازسازی، با توجه به تجارب جنگ (مبنی بر احتمال تکرار)چگونه باید باشد؟آیا همان شهرهای مرزی دوباره احیا گردند یا اینکه برای از بین نرفتن مجدد سرمایهها بر اثر حملات احتمالی در آینده، مناطق اسکان دور از منطقه جنگی انتخاب گردند؟ اغلب کشورها با توجه به اوضاع سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی خود سیاستهای مختلفی را انتخاب کردهاند."