چکیده:
زبان طبیعی و تفکرات فلسفی، در منطق قدیم نقش اساسی ایفا نموده است، از اینرو
دیدگاههای منطقیون بزرگ ما، همچون ابنسینا، قطب الدین رازی و خواجه نصیر الدین
طوسی، در بعضی از مباحث بنیادی منطق، صوری محض و منطقی صرف نبوده است؛و گاهی در این
دیدگاهها، تعارضاتی مشاهده میشود که ناشی از تأثیر همین عوامل برونمنطقی است.ما
در این مقاله برآنیم تا این تأثیرات را در مورد یکی از بنیادیترین مسائل منطق یعنی
مسأله«مصدق»و«مفهوم»و جایگاه منطقی آن در منطق قدیم، بررسی کنیم.
خلاصه ماشینی:
"و بنابراین کلیه اجزای منطقی که در منطق ابن سینا و خواجه نصیر الدین وطوسی و قطب الدین رازی، شناسایی شد، در منطق جدید نیز بازشناسی شدهاند، با این تفاوت که عقد الوضع یعنی اتصاف ذات موضوع به وصف عنوانی موضوع، در منطق جدید یک ترکیب خبری است، زیرا همانطور که گفته شد، وصف عنوان موضوع، به عنوان یک وصف یا مفهوم، جایگاه محمولی دارد.
اکنون این سؤال مطرح است که آیا بزرگان به دوگانگی، در دیدگاههایی که ابراز نمودهاند، واقف بودهاند؟و جالب است بدانیم که آنها کاملا به این امر آگاهی داشتهاند: قطب الدین رازی در حواشی خود بر شرح اشارات، اذعان دارد که با توجه به موجه بودن عقد الوضع و همچنین تبدیل عقد الوضع به عقد الحمل در دلیل افتراض، وصف عنوانی موضوع دارای خاصیت محمولی است و از طرف دیگر چون به دلایلی که ذکر خواهد شد، نمیخواهد، محمول بودن وصف موضوع را بپذیرد و بنابراین مایل نیست که عقد الوضع را به عنوان یک نسبت خبری مجزا اما مرتبط با عقد الحمل به رسمیت بشناسد، چنین نظری میدهد که عقد الوضع، ترکیب تقیدی است که در آن اشارهای به ترکیب خبری وجود دارد(1/ص 142-141).
با توجه به آنکه ملاک حمل آنگونه که ابن سینا بیان کرده، عبارت است از«این، آنی»(1/ص 115)یعنی موضوع همان محمول است:«ان احد هما هو الاخر»دیگر نمیتوان گفت که«د، الف است»، همان«د، ب است»میباشد؛و در این صورت به لحاظ منطقی، ترکیب گزاره«هر الف، ب است» و یا«بعضی الف، ب است»چه خواهد بود؟آنچه مسلم است؛این است که ترکیب منطقی در هر دو گزاره، نمیتواند حملی باشد؛اما اینکه اگر منطقیون ما در صورت پذیرش«عقد الوضع»به عنوا یک ترکیب حملی خبری، چه ساختار منطقی برای دو گزاره بیان شده قایل میشدند، جای بحث و بررسی دارد که موضوعا خارج از مسأله مورد بحث ما در این مقاله است."