خلاصه ماشینی:
جواب معروف ابن خلدون در مورد این دوره میتواند صادق باشد (نه به صورت کلی، چنانکه خواهیم گفت) وی میگوید: «حملة العلم اکثرهم العجم» «چنانکه در سراسر تمدن اسلامی، در بین کتابهای طب و نجوم و فلسفه نیز بعضی آثار مهم هست که عربی است اما به دست غیر مسلمانان انجام شده است (صابئین، یهود و نصاری) با این همه نه این آثار، غیر اسلامی محسوب میشود، نه علمای عربینویس را که غیر عرب هستند، «عجم» نامیده میشود .
نقد نظریه ابن خلدون در این میان، گفته علامه «ابن خلدون» ، بسی عجیب مینماید که «اکثر حمله علم را غیر عرب (عجم) و ایرانی میداند و میگوید: «از امور عجیب یکی این است که حاملان علم در اسلام، بیشتر، از عجم بودند، خواه در علوم شرعی و خواه در علوم عقلی و اگر در میان علماء مردی در نسب عربی بوده و در زبان و جای تربیت و پرورش از عجم شمرده میشد و این از آن روی بود که در میان ملت اسلام در آغاز امر، علم و صنعتی، بنا به مقتضای سادگی آن وجود نداشت و احکام شریعت و اوامر و نواهی خداوند را رجال، سینه به سینه نقل میکردند و آن را از «کتاب و سنت» میگرفتند .
درست است که بسیاری از علمای بزرگ اسلامی، در اصل از عجم و غیر عرب میباشند و در علوم اسلامی، کتابهای مفید و ارزندهای تالیف کردهاند، اما نباید، این نکته را فراموش کرد که این دانشمندان بیشتر مسلمان بودهاند تا یک قوم با ویژگیهای قومیتخود، و زبان عربی را به عنوان زبان اسلام فرا گرفتهاند و در تعلیم و تربیت، اسلامی، تربیتیافتهاند و آن چنان با فرهنگ اسلامی اختلاط یافته و امتزاج پیدا کردهاند که گوئی از اصل نژاد خود، جدا گشته و فاصله گرفتهاند و نژاد چندان برای آنها، مطرح نبوده است .