خلاصه ماشینی:
"کارآیی درونی و بیرونی دانشگاهها، بجز در مورد ایجاد دورههای کارشناسی ارشد و دکترا، نقش چندانی در تصمیم گیریها نداشته و ندارد و این پیش فرض پذیرفته شده است که هر تعداد دانشجو در رشتههای مختلف تربیت شوند سرانجام جذب بازار کار خواهند شد؛گر چه پس از تصویب"برنامه اول توسعه کشور"، که میزان رشد دانشجویان در گروهها و مقاطع آموزشی را تعیین نمود، تا حدود زیادی این موضوع توسط شورای گسترش آموزش عالی رعایت گردید.
به طور مثال، تا موقعی که قانون تعدیل نیروی انسانی در مجلس شورای اسلامی مطرح بود، چون میزان است این موضوع باعث شد در موقع تصویب قانون تعدیل نیروی انسانی به دانشگاهها اجازه داده شود بازای افزایش هر 14 دانشجوی جدید یک نفر عضو غیر هیات علمی استخدام نمایند و پس از تصویب این قانون برای دانشگاهها مشکلات زیادی از نظر نگهداری نیروهای موجود بو جذب نیروی انسانی جدید بوجود آمد به طوری که همه ساله موضوع از طرف دانشگاهها و وزارت فرهنگ و آموزش عالی در هیأت وزیران و مجلست شورای اسلامی مطرح میشد، ولی سازمان امور اداری و استخدامی بر قانون تعدیل تأکید داشته و هنوز هم دارد.
3-کم انگیزگی هیأت علمی در پرداختن به امر تحقیق، که ناشی از اشتغال بیش از حد به امر تدریس و خدمات آموزشی است، نقص مقررات آموزشی، که هیأت علمی را بیشتر به امر تدریس سوق میدهد تا به امر تحقیق، توسعه ناموزون آموزش عالی در کشور، حاکم بودن جو مادی و مناسبات سودمدارانه در سطح جامعه و مجامع علمی و گرایش به سوی کارهایی که سودآورند، پایین بودن جو و فضای مناسب برای ایجاد شور و شوق علمی، انتظار نتایج فوری از کارهای تحقیقی، ضعفب روحیه کار گروهی و جمعی در میان استادان و دانشجویان، پایین بودن قدر و منزلت اجتماعی محققان در کشور از علل مشترک درونی و بیرونی مشکلات تحقیقاتی در کشور و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی هستند."