خلاصه ماشینی:
"مقاله حاضر، نخست به بررسی و تحلیل کارکردهای نظام آموزش عالی در جوامع صنعتی نوین میپردازد؛سپس، ضمن اشاره کوتاه به کارکرد اصلی دانشگاههای ایران و توانمندیهای ناشی از آن، کاستیهایی را که از فقدان دو کارکرد اصلی تولید دانش و اشاعه و نشر دانش از نظام آموزش عالی ایران حاصل آمده است، مورد بحث و بررسی قرار میدهد؛و سرانجام، با تأکید بر این که رفع این کاستیها با تغییر ساختار یا تغییر در ساختار سازمانی دانشگاهها امکانپذیر است و تغییر ساختار نیز عموما با بار مالی و گاه با تنش اجتماعی همراه است، تغییر تدریجی ساختار در نظام را توصیه میکند.
کالجهای علمی-کاربردی، علاوه بر تربیت نیروی متخصص کاردان و اجرایی برای بخشهای مختلف جامعه، کاربرد مهمتر دیگری نیز دارند و آن پر کردن خلأ موجود است که میان دانشگاههای نظری، که تولید کننده علم محض هستند، و جامعه که خواهان علم کاربردی وجود دارد؛به بیان دیگر، کالجهای علمی- کاربردی تنها راه ارتباطی مطمئن و دایم میان دانشگاهها و جامعهاند.
اما مشاهدات سالهای گذشته نشان میدهد که این اقدام مثبت و مهم، از یک سو به دلیل تداوم نیافتن آموزشهای علمی-کاربردی که پیش از تأسیس دانشگاه تهران آغاز شده بود، و از سوی دیگر، به دلیل ارزیابیهای متفاوت و گاه متضاد مسؤولان اجرایی کشور درباره نقش آموزشهای علمی-کاربردی و اهمیت آن به مثابه حلقه و اصل میان دانشگاههای نظری و بخشهای مختلف جامعه، همچنین وجهه و اعتبار اندک این نوع آموزشها نسبت به آموزشهای نظری در میان متقاضیان ورود به آموزش عالی، و سرانجام به دلیل نبودن یا پایین بودن سطح تقاضای بخشهای مختلف جامعه(و از جمله بخشهای صنعت و کشاورزی)به دستاوردهای علوم جدید، هنوز نتوانسته است به شکلی بایسته و مؤثر نهادینه شود و این از کاستیهای بسیار بزرگ نظام آموزش عالی در کشور ما به شمار میآید."