چکیده:
هدف اساسی این مقاله تدوین و ارائه یک الگوی چند بخشی و پویای برنامهریزی نیروی
انسانی است. نتایج تجربی درباره نیروی انسانی مورد نیاز در طول برنامه سوم توسعه،
بر حسب گروههای شغلی، رشتههای تحصیلی، و مقاطع تحصیلی است.نخست نتایج تجربی در«حل
پایه»ارائه شده است.در حل پایه فرض گردیده که نرخ رشد برخی از متغیرهای عمده اقتصاد
کلان بر مبنای اهداف مندرج در برنامه سوم توسعه تعیین شود.محاسبات بر مبنای الگوی
پویای چند بخشی نیروی انسانی نشان میدهند که میزان ازدیاد اشتغال در طول برنامه
حدود 1870 هزار نفر و کمتر از نصف پیشبینی برنامه سوم است.با توجه به وابستگی نیروی انسانی مورد نیاز به نرخ رشد تولید و مسیر زمانی
متغیرهای عمده اقتصادی، آزمایشهای پویای مقایسهای متعددی به عمل آمد تا آزمایشهای
روند زمانی نیروی انسانی بر حسب گروههای مختلف شغلی، رشتهها و مقاطع تحصیلی، تحت
گزینههای سیاستی متفاوت محاسبه گردد.در نخستین آزمایش مقایسهای، فرض گردید که نرخ رشد هزینههای دولتی به عنوان یک
سیاست انبساطی یک درصد بیش از اهداف برنامه باشد.مضاف بر اینکه هزینههای سرمایه
گذاری نیز به نحوی افزایش یابند که امکان افزایش تولید را در طول سالهای برنامه
میسر سازد.نتایج حاصل از حل عددی الگو نشان میدهد که میزان اشتغال در طول برنامه
سوم حدود 145 هزار نفر در مقایسه با حل پایه افزایش مییابد و به حدود 3015 هزار
نفر بالغ میگردد.در دومین آزمایش مقایسهای، فرض شده است که نرخ رشد هزینههای خصوصی به عنوان یک
سیاست انبساطی یک درصد بیش از هدف برنامه است.نتایج تجربی نشان میدهند که اثر
اتخاذ سیاسیتهای انبساطی
در جهت ازدیاد نرخ رشد هزینههای دولتی بر اشتغال در طول برنامه توسعه سوم
است.نتایج حاصل از حل عددی الگو نشان میدهند که چنین سیاستی باعث میگردد که میزان
اشتغال در طول برنامه سوم حدود 645 هزار نفر-در مقایسه با حل پایه-افزایش یابد و به
حدود 2515 هزار نفر بالغ گردد.بر مبنای آزمایشهای مقایسهای متعدد، سعی شد که نرخ رشد هزینههای خصوصی و
دولتی، و سرمایهگذاری سازگار با اهداف رشد هزینههای مزبور به نحوی تعدیل گردد که
ازدیاد اشتغال در طول برنامه سوم تا سر حد مقدور به اهداف تعیین شده در برنامه
نزدیک شود.با ملاحظه نتایج آزمایشهای پویای مقایسهای، فرض گردید که نرخ رشد
هزینههای خصوصی، و همچنین نرخ رشد هزینههای خصوصی به عنوان یک سیاست انبساطی، هر
دو، دو در صد بیش از هدف برنامه باشند.نتایج نشان میدهند که چنین سیاستی باعث
میگردد که میزان اشتغال در طول برنامه سوم حدود 1730 هزار نفر در مقایسه با حل
پایه افزایش یابد و به حدود 3600 هزار نفر بالغ گردد.تحت عناوین آزمایشهای مقایسه 4، 5، 6 و 7، متناظر با حل پایه و آزمایشهای
مقایسهای 1، 2، و3، با ملحوظ داشتن روند صعودی برای نسبت نیروی کار متخصص به کل
نیروی کار شاغل و روند نزولی برای نسبت بیسوادان به کل نیروی کار شاغل، ساختار
نیروی کار بر حسب مقاطع تحصیلی، در طول دوره برنامهریزی محاسبه گردید.نتایج تجربی
نشان میدهند که منظور نمودن روند صعودی برای نسبت نیروی کار متخصص به کل نیروی کار
شاغل، تغییرات قابل ملاحظه برای میزان اشتغال نیروی کار متخصص به دنبال خواهد
داشت.برای نمونه، آزمایش مقایسهای 3 را که به اهداف اشتغال برنامه سود نزدیکتر
است در نظر میگیریم.جایگزینی نیروی کار با سطوح تحصیلی بالاتر به جای نیروی کار با
سطوح تحصیلی پایینتر موجب میگردد که در سال 1383 تقاضا برای نیروی کار متخصص از
حدود 1978 هزار نفر در آزمایش مقایسهای 3، با حدود 839 هزار نفر افزایش، به حدود
2818 هزار نفر در آزمایش مقایسهای 7 تغییر یابد.در سال 1388، نیروی کار متخصص از
حدود 2473 هزار نفر در آزمایش مقایسهای 3، با افزایشی برابر با حدود 1705 هزار
نفر، به حدود 4178 هزار نفر در آزمایش مقایسهای 7 بالغ میگردد.با توجه به اینکه تقاضا برای نیروی کار در طول برنامه سوم در سطوح مختلف شغلی و
در مقاطع تحصیلی متفاوت، بمراتب کمتر از میزان مورد انتظار برای کاهش نرخ بیکاری
است، اتخاذ سیاستهای انبساطی اقتصادی، به نحوی که هم تقاضای دولتی و هم بخش خصوصی
را افزایش دهد، توصیه میگردد.هدف از اتخاذ تدابیر انبساطی اقتصادی ازدیاد تولید و،
به تبع آن، سطح اشتغال در گروههای مختلف شغلی و در مقاطع تحصیلی مختلف است.در این زمینه، سیاستهایی که در جهت ازدیاد عرضه و ظرفیت تولید اقتصاد کشور عمل
میکنند، با توجه به تبعات احتمالی آن در مورد ازدیاد قیمتها، رجحان دارد.لذا، در
اتخاذ سیاستهای انبساطی اقتصادی، تأکید اساسی باید بر افزایش سرمایهگذاری و رفع
موانع و محدودیتهای اداری، مالی، و اعتباری در جهت ازدیاد انگیزه سرمایهگذاری
خصوصی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه تقاضا برای نیروی کار در طول برنامه سوم در سطوح مختلف شغلی و در مقاطع تحصیلی متفاوت، به مراتب، کمتر از میزان مورد انتظار برای کاهش نرخ بیکاری است، اتخاذ سیاستهای انبساطی اقتصادی به نحوی که هم تقاضای بخش دولتی و هم بخش خصوصی را افزایش دهد، توصیه میگردد.
با عنایت به اینکه، بر اساس فروض و اهداف کمی متغیرهای عمده اقتصاد کلان در برنامه سوم توسعه، محاسبات مقدماتی بر مبنای الگوی پویای چند بخشی نیروی انسانی نشان میدهند که میزان ازدیاد اشتغال در طول برنامه حدود 1870 هزار نفر و کمتر از نصف پیشبینی برنامه سوم است، در نخستین آزمایش مقایسهای فرض گردید که نرخ رشد هزینههای دولتی به عنوان یک سیاست انبساطی، یک در صد بیش از اهداف برنامه باشد.
همچنین نیروی کار شاغل با سواد، بر حسب رشتههای تحصیلی، بر اساس ساختار اشتغال بر حسب بخشهای اقتصادی با منظور نمودن ساختار متفاوت اشتغال در هر بخش بر حسب گروههای شغلی(جدول 19 سرشماری)، و با استفاده از دادههای مربوط به ساختار هر شغل بر حسب رشتههای تحصیلی، (جدول 3 سرشماری)و همچنین با لحاظ نمودن روند نزولی برای نسبت شاغلان بیسواد به کل نیروی کار شاغل، بر مبنای تجربه چند دهه اخیر، متناظر با حل پایه و آزمایشهای مقایسهای 1، 2، و 3 در طول دوره برنامهریزی محاسبهس گردید(جدولهای حاوی نتایج تجربی در زمینه ساختار اشتغال و رشتههای تحصیلی در طول مورد بررسی، بر حسب تقاضا، توسط نگارنده در اختیار متقاضیان قرار خواهد گرفت)."